بامهدی ادرکنی

? #شهد_عشق تابستان سال ٩٠ همراه مصطفی و یکی از دوستان، خانوادگی رفتیم شمال، مجموعه‌ی تفریحی سازمان. کل سفر، علیرضا را یک لحظه از خودش جدا نکرد، غذای علیرضا را خودش می‌داد. انگار می‌خواست نبودنش را جبران کند. ? شهید مصطفی احمدی روشن ? یادگاران، ج ٢٢… بیشتر »

? #شهد_عشق ? ضابط قوه قضائیه بود. اتاق های زندانی ها رو با دست های خودش جارو میزد. باهاشون خیلی مهربون بود و به آب و غذاشون می رسید و اینطور نبود که حالا چون مجرم هستن باهاشون بد رفتاری کنه یا نیش و کنایه بهشون بزنه. بر عکس، همیشه براشون از خدا و توبه و… بیشتر »

? #شهد_عشق ماشین جلوی ساختمان قدیمی توقف کرد. گفتند این جا چای‌خانه است، پایگاه پشتیبانی جبهه ها. وارد ساختمان که شدیم دهانمان از تعجب باز ماند. ساختمان پر از زن های پیر و جوانی بود که همه مشغول کار بودند. از همه شهرها آمده بودند برای کمک. پتو می شستند،… بیشتر »

?اوج عشق علامه… ? علامه طباطبایی(ره) : ➖اگر منع مردم نبود ، بنده از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح امام رضا(علیه السلام) زمین را می‌بوسیدم. بیشتر »

فنا. صوفی! به ره عشق صفا باید کرد عهدی که نموده ای وفا باید کرد تا خویشتنی به وصل جانان نرسی خود را به ره دوست فنا باید کرد. رباعی. بیشتر »