بامهدی ادرکنی

  • خانه 

امام

16 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

💬 مولایمان صاحب الزمان روحی فداه فرمودند

إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ‏ لِمُرَاعَاتِکُمْ‏ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاء.

ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم
و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ،
که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد
و دشمنان شما را ریشه کن می کردند.

📚 بحارالانوار جلد 53 صفحه 174

به هیچی دل نبند
به جز امام زمان
هوامونو داره
تنها امام زمان روحی فداه

#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج

 نظر دهید »

امام

16 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »

صلوات ‌‌و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان

📖 روایت « عزیز زیبای من »

📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.

🔹 فصل اول :

🔸 صفحه:41، 42

✍ راوی خانواده محترم شهید سلیمانی

«بابا، شما برین من خیلی تنها میشم! من کسی رو جز شما ندارم.اگه نباشین من چه خاکی به سرم بریزم؟!»
بعد هم افتاد به دست و پای حاجی و با گریه التماسش میکرد که او را تنها نگذارد.
اما این بار حاجی دیگر حرفی از وصیت نامه نزد. همیشه سفارش زینب را خیلی به رضا می کرد. می گفت: «مراقبش باش. تنهاش نذار.» اما این بار سفارش همه را کرد. بعد هم او را در آغوش گرفت و خدا حافظی کرد.
زینب هر بار برای حاجی سه مرتبه آیت الکرسی می خواند. در را می بست و از پشت در برایش می خواند و به سمتش فوت می کرد.
دوست نداشت لحظه ای را ببیند که ماشین آن قدر دور می شود تادیگر دیده نشود. این دفعه هم داشت در را می بست و زیر لب آیت الکرسی میخواند که حاج قاسم گفت:
«زینب، بابا…»
زینب که صدای پدر را شنید سریع در را باز کرد و به او خیره شد.
حاجی بی مقدمه لبخندی زد و گفت:
«… من خیلی از تو راضی ام. تو دختر خوبی هستی بهت افتخارمی کنم.»
زینب خشکش زد. این با خلق و خوی پدرش خیلی متفاوت بود.
تا به حال نشده بود جلوی دیگران از فرزندان خودش تعریف کند. همیشه به همه می گفت: «بچه های شما بهتر از بچه های من هستن.» اما این بار داشت جلوی همه از زینب تعریف می کرد.
ته دلش خالی شد. نمی دانست چه باید بگوید مادر این را که شنید، نگاه پر سؤالش را به زینب دوخت.
زینب به سختی جواب داد:
من…؟ من باعث افتخار شمام…؟! شما باعث افتخار منین! من اصلاً کی باشم که شما این حرف رو به من بزنین؟!»
تمام صورت حاجی را لبخندی شیرین پوشاند. انگار از حرفی که زده بود، راضی و خوش حال بود. سوار ماشین شد و رفت. زینب همین که در را بست، به مادرش نگاه کرد و ناخودآگاه گفت:
«حس میکنم بابا میخواد شهید بشه.» بعد هم از کلامی که به زبان آورد، متعجب شد. هیچ وقت این حرف در دهانش نمی چرخید.
مادرش ناباورانه از حرفی که شنیده بود، گفت:
«خدا نکنه مادر! این چه حرفیه می زنی؟!»
«امروز بابا یه جور دیگه ای بود. به کارهایی داره میکنه که اصلاً به نظرم طبیعی نیست!»
بعد هم از حرفی که زده بود و چیزی که به آن فکر می کرد، ترسید.

✅ گلزار شهدای کرمان

 نظر دهید »

امام

13 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

▪️پیامبر صلی الله علیه وآله:

🔸 لحظه‌های عمرت را با صلوات بر محمد و علی و خاندان پاکشان احیا کن.

🔹 أَحْیِ‏ أَوْقَاتِکَ‏ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ آلِهِمَا الطَّیِّبِین‌‌‌‏.

📚 تفسیر امام عسکری علیه‌السلام، ج1، ص603.

❤️ مهدی جان!
زندگی یعنی همان لحظه‌هایی که آمدنت را آرزو کردم با ذکر صلوات…

#حدیث_روز

 نظر دهید »

امام

13 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

🔹 حکایت پندآموز

🌺 🍃 🍁 🍃
چرابرای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بایدصدقه داد؟!

وقتی حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدنیا آمدند ، ابلیس (لعنت الله) فریاد بلندی به آسمان کشید، که تا آن زمان اینطور فریاد نزده بود.
همهء فرماندهان ابلیس جمع شدند و جویای علت شدند؛
ابلیس گفت: آخرین حجت خدا بدنیا آمد. با ظهور او ، مرگ ما فرا می‌رسد.!
هرکدام ازشیاطین پیشنهادی دادند. یکی گفت؛ در کودکی او را بکشیم.
ابلیس گفت: اگر او را بکشیم ، خودمان هم نابود می‌شویم (اشاره به حدیث لو لا الحجه لساخت الارض باهلها)

شیاطین در آن جلسه به نتیجه نرسیدند لذا تصمیم گرفتند که سلامتی حضرت را بخطر بیندازند.

هر روزه ، نه تنها من ، بنوعی باعث آزردگی قلب نازنین آن حضرت می‌گردم ؛ بلکه شیاطین هم دست بدست هم داده‌اند تا سلامتی آن مهر عالم آرا را بخطر بیندازند.

📚 شیخ عباس قمی (ره) ، منتهى الامال: ج 1 ، ص 18

#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

 نظر دهید »

امام

12 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

امام خامنه ای :

🔹 در انتظار فرج امید هست، تحرّک هست، اقدام وجود دارد. اینی که پیغمبر میفرماید «اَفضَلُ اَعمالِ اُمَّتی اِنتِظارُ الفَرَج»، ناظر به همه‌ی مشکلاتی است که برای زندگی انسان پیش می‌آید؛ مشکلات گوناگونی در زندگی پیش می‌آید، انسان در مواجهه‌ی با این مشکلات نبایستی مأیوس بشود؛ باید انتظار فرج داشته باشد؛ باید بداند که فرج خواهد آمد.

99/1/21

#امام_زمان

#اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْر

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 121
  • 122
  • 123
  • ...
  • 124
  • ...
  • 125
  • 126
  • 127
  • ...
  • 128
  • ...
  • 129
  • 130
  • 131
  • ...
  • 1025
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس