#سردارمهر
?♂ در جوانی به آرزویم رسیدم.
? منم یکی از کسانی بودم که توفیق زیارت خونه خدا نصیبم شده بود.
بعثه رهبری بودیم، توی آسانسور حاجی رو دیدم. بعد از سلام و احوالپرسی، از حس و حالم پرسید، گفتم: خیلی خوشحالم که لباس احرام پوشیدم و میخوام برم طواف.
با نگاهش مهربانی به صورتم پاشید و گفت: نه! چه حالی داری؟ دوباره گفتم: خداروشکر. مُحرم شدن کنار خونه خدا حس خیلی خوبیه.
انگار که قانع نشده باشه، دوباره از حالم پرسید. جواب من همونی بود که گفته بودم.
پرده اشک جلوی چشماش رو گرفت و گفت: من که این لباس رو پوشیدم، احساس میکنم الان توی شلمچه هستم، شب عملیات کربلای 5، بچهها هم دورم هستند.
روزی نبود؛ جایی نبود؛ لحظهای نبود که یاد یاران شهیدش براش کمرنگ بشه.
تا بود، برای وصال اشک میریخت و تمنای شهادت داشت.
? حاج حسین کاجی
#آروزی_شهادت