#زندگیتون زیبا
پیرمرد حرف قشنگی زد :
زندگی مثل آب توی
ليوان ترک خورده می مونه…
بخوری تموم ميشه
نخوری حروم ميشه
از زندگيت لذت ببر
چون در هر صورت تموم ميشه!
?#زندگیتون_زیبا?
پیرمرد حرف قشنگی زد :
زندگی مثل آب توی
ليوان ترک خورده می مونه…
بخوری تموم ميشه
نخوری حروم ميشه
از زندگيت لذت ببر
چون در هر صورت تموم ميشه!
?#زندگیتون_زیبا?
✅ از خواص فیروزه آن است که
♦️ دیدن آن برای روشنایی چشم مفید است.
♦️ حضرت امام صادق(ع) می فرماید فقیر نمی شود دستی که انگشتر فیروزه در آن باش
♦️ رسول خدا می فرماید خداوند دستی که در آن انگشتر فیروزه باشد را محروم بر نمی گرداند.
♦️ باعث بی نیازی و دوری فقر می گردد.
♦️ جهت ایجاد فرزند مؤثر است.
♦️ در استجابت دعا مؤثر است.
♦️ عامل فتح و پیروزی است.
♦️ دور گرداننده دردها از دیدگان است.
♦️ موجب گشایش سینه می گردد.
♦️ قوت دل را زیاد می کند.
♦️ باعث برآورده شدن حاجات می شود.
♦️ رفع هم وغم وافسردگی
♦️ مقابله بانیروی چشم زخم وسحروجادو
♦️ سپری در برابر درندگان و عامل پیروزی در جنگهاست.
#حدیث_روز
?امام صادق علیه السلام:
?من ترک التزویج مخافة الفقر فقد اساء الظن بالله -عز و جل- ؛ ان الله - عز و جل - یقول: «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله».
?هر کس از ترس فقر ازدواج نکند، نسبت به لطف خداوند بدگمان شده است؛ چرا که خداوند میفرماید: اگر آنان فقیر باشند خداوند از فضل و کرم خود بی نیازشان میکند.
? من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 251
?
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
نامش سید یونس و از اهالی آذرشهر
آذربایجان بود، به قصد زیارت هشتمین امام
راه مشهد مقدس را در پیش گرفت
اما پس از ورود و نخستین زیارت
همه پول او مفقود شد و بدون خرجی ماند
ناگزیر به حضرت رضا علیه السلام
توسل جست و سه شب پیاپی در عالم
خواب به او دستور داده شد که خرج سفر
خویش را از کجا و از چه کسی دریافت کند
و از همین جا بود که داستان شنیدنی
زندگیاش پیش آمد که بدین صورت
نقل شده است
خود میگوید: پس از مفقود شدن پولم به
حرم مطهر رفتم و پس از عرض سلام گفتم:
مولای من میدانید که پول من رفته و در این
دیار ناآشنا، نه راهی دارم و نه میتوانم گدایی
کنم و جز به شما به دیگری نخواهم گفت
به منزل آمده و شب در عالم رؤیا دیدم
که حضرت فرمود: سید یونس! بامداد فردا
هنگام طلوع فجر برو دربست پائین خیابان
و زیر غرفه نقاره خانه بایست، اولین کسی که
آمد رازت را به او بگو تا او مشکل تو را حل کند
پیش از فجر بیدار شدم و وضو ساختم
و به حرم مشرف شدم و پس از زیارت
قبل از دمیدن فجر به همان نقطهای که
در خواب دیده و دستور یافته بودم، آمدم
و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را
بنگرم که به ناگاه دیدم «آقا تقی آذرشهری»
که متأسفانه در شهر ما بر بدگویی برخی به
او «تقی بینماز» میگفتند از راه رسید
اما من با خود گفتم:
آیا مشکل خود را به او بگویم؟
با اینکه در وطن متهم به بینمازی است
چرا که در صف نمازگزاران نمینشیند
من چیزی به او نگفتم
و او هم گذشت و به حرم مشرف شد
من نیز بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری
خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه
به حضرت رضا علیهالسلام گفتم و آمدم
بار دیگر شب در عالم خواب حضرت را دیدم
و همان دستور را دادند و این جریان
سه شب تکرار شد تا روز سوم گفتم
بی تردید در این خواب سه گانه رازی است
به همین جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به
اولین نفری که قبل از فجر وارد صحن میشد
و جز «آقا تقی آذرشهری» نبود، سلام کردم
و او نیز مرا مورد دلجویی قرار داد و پرسید:
اینک سه روز است که شما را در اینجا مینگرم
کاری دارید؟
جریان مفقود شدن پولم را به او گفتم
و او نیز علاوه بر خرج توقف یک ماههام
در مشهد پول سوغات را نیز به من داد
و گفت: پس از یک ماه، قرار ما در فلان روز
و فلان ساعت آخر بازار باش تا ترتیب رفتن
تو را به شهرت بدهم
از او تشکر کردم و آمدم، یک ماه گذشت
زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم
و خورجین خویش را برداشتم و در ساعت
مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم
درست سر ساعت بود که دیدم آقاتقی آمد
و گفت: آماده رفتن هستی؟ گفتم: آری!
گفت: بسیار خوب بیا! بیا! نزدیکتر رفتم
گفت: خودت به همراه بار و خورجین
و هر چه داری بر دوشم بنشین تعجب کردم
و پرسیدم: مگر ممکن است؟ گفت: آری!
نشستم به ناگاه دیدم آقاتقی گویی پرواز
میکند و من هنگامی متوجه شدم که دیدم
شهر و روستای میان مشهد تا آذرشهر به
سرعت از زیر پای ما میگذرد و پس از اندک
زمانی خود را در صحن خانه خود در آذرشهر
دیدم و دقت کردم دیدم آری خانه من است
و دخترم در حال غذا پختن
آقاتقی خواست برگردد دامانش را گرفتم
و گفتم: به خدا سوگند تو را رها نمیکنم
در شهر ما به تو اتهام بینمازی و لامذهبی
زدهاند و اینک قطعی شد که تو از دوستان
خاص خدایی، از کجا به این مرحله
دست یافتی و نمازهایت را کجا میخوانی؟
او گفت: دوست عزیز چرا تفتیش میکنی؟
او را باز هم سوگند دادم و پس از اینکه از
من تعهد گرفت که راز او را تا زنده است
برملا نکنم، گفت: سید یونس! من در پرتو
ایمان، خودسازی، تقوا، عشق به اهل بیت
و خدمت به خوبان و محرومان به ویژه
با ارادت به امام عصر علیهالسلام مورد
عنایت قرار گرفتهام و نمازهای خویش را
هر کجا باشم با طی الارض در خدمت او
و به امامت آن حضرت میخوانم
آری!
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در عالم رندی خبری نیست که نیست
?شیفتگان حضرت مهدی عج، جلد۲
به نقل از کتاب نوادر شریف رازی
برگرفته از احمد قاضی زاهدی
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#خدمت_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه
۱۲ ماه در طول سال داریم. شما هر ماه برای امام زمان یک خدمتی انجام بده
در طول یک ماه فکر کنید، نیروی بدنی دارید، پول دارید، ببینید راههای خدمت چیست؟ بنشینید توسل بگیرید متمرکز بنشین، خود آقا به قلبتون میده.
مولای من یا صاحب الزمان من چکار کنم که شما دوست دارید؟ می خواهم به شما خدمت کنم، چکار کنم؟
بعضیها هر روز و بعضیها ساعت به ساعت میگویند.
یک ساعت کارشان تمام شد میگویند آقاجان گوش به فرمانیم. آقا هم به انها ماموریت میده.
⚜اولین وظیفه ای که امام زمان ارواحناه فداه از شما میخواهد این است که زودتر خودت را بساز، کامل کن. رذایل را از خودت دور کن.