بامهدی ادرکنی

  • خانه 

امام

16 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

🔹 پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله):

إِنَّ فِی کُلِّ خَلَفٍ مِن أُمَّتِی عَدلاً مِن أهل بیتی، ینفی عَن هَذَا الدِّینِ تحریف الغالین، وانتحال المبطلین، وتأویل الجاهِلِینَ. وَإِنَّ أَئِمَّتَکُم قادَتُکُم إِلَى الله عز و جل ، فَانظُرُوا بِمَن تَقْتَدُونَ فِی دِینِکُم وصَلاتِکُم ؟

در هر نسلی از امت من دادگری از اهل بیتم حضور دارد که تحریف غلو کنندگان نسبت ناروای باطل گرایان و تأویل جاهلان را از این دین دور می کند. امامان شما همان راهبران شما به سوی خداوند عزوجل هستند. پس بنگرید که در دین و نماز خود به چه کسانی اقتدا می کنید

📗کمال الدین،ص 221، ح 7

#حدیث_روز

 نظر دهید »

امام

16 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

▪️فرازی از زیارتنامه‌های امام حسین علیه‌السلام:

🔸 صلوات خدا بر تو ای امام من و فرزند امام من!
انگار آن لحظه را می‌بینم که در عرصه کربلا ندا می‌دهی و کسی جوابت را نمی‌دهد
و استغاثه می‌کنی اما کسی جوابت را نمی‌دهد و پناه می‌خواهی اما کسی پناهت نمی‌دهد.
ای کاش آن لحظه همراهت بودم و به رستگاری بزرگ می‌رسیدم.

🔹 فَصَلَّى اللَّهُ عَلَیکَ یا إمامی وَابنَ إمامی، کَأَنّی بِکَ یا مَولایَ فی عَرَصاتِ کَربَلاءَ، تُنادی فَلا تُجابُ، وتَستَغیثُ فَلا تُغاثُ، وتَستَجیرُ فَلا تُجارُ، یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَأَفوزَ فَوزاً عَظیماً.

📚 مصباح الزائر، ص245.

#امام_حسین_علیه_السلام

 نظر دهید »

امام

16 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

💬 مولایمان صاحب الزمان روحی فداه فرمودند

إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ‏ لِمُرَاعَاتِکُمْ‏ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاء.

ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم
و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ،
که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد
و دشمنان شما را ریشه کن می کردند.

📚 بحارالانوار جلد 53 صفحه 174

به هیچی دل نبند
به جز امام زمان
هوامونو داره
تنها امام زمان روحی فداه

#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج

 نظر دهید »

امام

16 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »

صلوات ‌‌و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان

📖 روایت « عزیز زیبای من »

📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.

🔹 فصل اول :

🔸 صفحه:41، 42

✍ راوی خانواده محترم شهید سلیمانی

«بابا، شما برین من خیلی تنها میشم! من کسی رو جز شما ندارم.اگه نباشین من چه خاکی به سرم بریزم؟!»
بعد هم افتاد به دست و پای حاجی و با گریه التماسش میکرد که او را تنها نگذارد.
اما این بار حاجی دیگر حرفی از وصیت نامه نزد. همیشه سفارش زینب را خیلی به رضا می کرد. می گفت: «مراقبش باش. تنهاش نذار.» اما این بار سفارش همه را کرد. بعد هم او را در آغوش گرفت و خدا حافظی کرد.
زینب هر بار برای حاجی سه مرتبه آیت الکرسی می خواند. در را می بست و از پشت در برایش می خواند و به سمتش فوت می کرد.
دوست نداشت لحظه ای را ببیند که ماشین آن قدر دور می شود تادیگر دیده نشود. این دفعه هم داشت در را می بست و زیر لب آیت الکرسی میخواند که حاج قاسم گفت:
«زینب، بابا…»
زینب که صدای پدر را شنید سریع در را باز کرد و به او خیره شد.
حاجی بی مقدمه لبخندی زد و گفت:
«… من خیلی از تو راضی ام. تو دختر خوبی هستی بهت افتخارمی کنم.»
زینب خشکش زد. این با خلق و خوی پدرش خیلی متفاوت بود.
تا به حال نشده بود جلوی دیگران از فرزندان خودش تعریف کند. همیشه به همه می گفت: «بچه های شما بهتر از بچه های من هستن.» اما این بار داشت جلوی همه از زینب تعریف می کرد.
ته دلش خالی شد. نمی دانست چه باید بگوید مادر این را که شنید، نگاه پر سؤالش را به زینب دوخت.
زینب به سختی جواب داد:
من…؟ من باعث افتخار شمام…؟! شما باعث افتخار منین! من اصلاً کی باشم که شما این حرف رو به من بزنین؟!»
تمام صورت حاجی را لبخندی شیرین پوشاند. انگار از حرفی که زده بود، راضی و خوش حال بود. سوار ماشین شد و رفت. زینب همین که در را بست، به مادرش نگاه کرد و ناخودآگاه گفت:
«حس میکنم بابا میخواد شهید بشه.» بعد هم از کلامی که به زبان آورد، متعجب شد. هیچ وقت این حرف در دهانش نمی چرخید.
مادرش ناباورانه از حرفی که شنیده بود، گفت:
«خدا نکنه مادر! این چه حرفیه می زنی؟!»
«امروز بابا یه جور دیگه ای بود. به کارهایی داره میکنه که اصلاً به نظرم طبیعی نیست!»
بعد هم از حرفی که زده بود و چیزی که به آن فکر می کرد، ترسید.

✅ گلزار شهدای کرمان

 نظر دهید »

امام

13 آبان 1403 توسط یاضامن آهو

▪️پیامبر صلی الله علیه وآله:

🔸 لحظه‌های عمرت را با صلوات بر محمد و علی و خاندان پاکشان احیا کن.

🔹 أَحْیِ‏ أَوْقَاتِکَ‏ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ آلِهِمَا الطَّیِّبِین‌‌‌‏.

📚 تفسیر امام عسکری علیه‌السلام، ج1، ص603.

❤️ مهدی جان!
زندگی یعنی همان لحظه‌هایی که آمدنت را آرزو کردم با ذکر صلوات…

#حدیث_روز

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 111
  • 112
  • 113
  • ...
  • 114
  • ...
  • 115
  • 116
  • 117
  • ...
  • 118
  • ...
  • 119
  • 120
  • 121
  • ...
  • 1016
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس