بامهدی ادرکنی

  • خانه 

شهدا سفارش کرده‌‌اند...✅ اول حجاب

22 اسفند 1403 توسط یاضامن آهو

#سیره_شهدا

🔰 شهدا سفارش کرده‌‌اند…

✅ اول حجاب
🔸 شهید ابراهیم جعفرزاده

🔸 در منطقه‌ای که بودیم تعدادی چادرنشین در نزدیکی ما زندگی می‌‌کردند که خیلی فقیر و درمانده بودند. برادر جعفرزاده هر روز غذاهای اضافی را برای آن‌ها که گرسنه بودند، می‌برد آن‌ها هم ظرف‌هایشان را می‌آوردند تا برایشان پر کند. او هم از این فرصت استفاده می‌کرد و تا جایی که امکان داشت، امربه‌معروف و نهی از منکر می‌کرد. مثلاً می‌‌گفت: اول حجابتان را درست کنید، بعد غذا بگیرید. آن‌ها هم با میل و رغبت به حرف‌هایشان گوش می‌دادند. چیزی نگذشته بود که برادر جعفرزاده حسابی رفتار آن‌‌ها را عوض کرده و رویشان تأثیر مثبت گذاشته بود. نماز یادشان داد و احکام روزه را برایشان گفت و… .

 نظر دهید »

امام

21 اسفند 1403 توسط یاضامن آهو

✍ پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:

✅ ای علی! غذای خود را با نمک (طبیعی) آغاز کن. چرا که در نمک درمان هفتاد درد است:

❌ دیوانگی
❌ خوره
❌ پیسی
❌ گلو درد
❌ دندان‌ درد
❌ دل درد

📚 منبع: وسائل‌الشیعة ج24،ص 406

 نظر دهید »

امام

21 اسفند 1403 توسط یاضامن آهو

✍ پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:

✅ ای علی! غذای خود را با نمک (طبیعی) آغاز کن. چرا که در نمک درمان هفتاد درد است:

❌ دیوانگی
❌ خوره
❌ پیسی
❌ گلو درد
❌ دندان‌ درد
❌ دل درد

📚 منبع: وسائل‌الشیعة ج24،ص 406

 نظر دهید »

امام

21 اسفند 1403 توسط یاضامن آهو

🏴 اولین بانوی مسلمان

☑️ خدیجه‌ی کبری علیها‌ الصلاة والسلام در آغاز اسلام ایمان آورد؛ بزرگ‌ترین حرکت را به عنوان یک بانوی کامله و عاقله و بزرگوار انجام داد، اول مؤمن به اسلام او بود، بعد هم همه‌ی ثروت خود را در راه دعوت اسلام و ترویج اسلام خرج کرد، و تأثیر این کار را کسانی می‌دانند که در مبارزات و دوران اختناق نقش کمکهای مالی را به مبارزین تجربه کردند. که اگر کمک‌های خدیجه علیهاالسلام نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه‌ی عمده‌ای به وجود می‌آمد. بعد هم با رسول خدا و همه‌ی مسلمین به شعب ابی‌طالب تبعید شدند و چند سال، دو- سه سال زندگی دشوار و طاقت‌فرسا را در آن‌جا تحمل کرد و در همان شعب ابی‌طالب هم دعوت حق را لبیک گفت و در حال تبعید از دنیا رفت.
🔹 مقام معظم رهبری

 نظر دهید »

امام

21 اسفند 1403 توسط یاضامن آهو

#حضرت_زهرا

#فاطمیه

🖤 أسماء ایستاده بود توی اتاق، پابه‌پا می‌کرد تا رسول خدا(ص) برود. پیامبر فرمود «به همه گفته‌ام بروند. کاری داری؟!» اسماء گفت «من به خدیجه قول داده‌ام شب عروسی فاطمه کنارش باشم. خدیجه در آخرین لحظات عمرش نگران فاطمه بود، می‌گفت شب عروسی، هر دختری با مادرش حرفی دارد ولی دختر من تنهاست».
پیامبر اشک ریخت و برای اسماء دعا کرد.

📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرک‌نژاد

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 58
  • 59
  • 60
  • ...
  • 61
  • ...
  • 62
  • 63
  • 64
  • ...
  • 65
  • ...
  • 66
  • 67
  • 68
  • ...
  • 1016
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس