بامهدی ادرکنی

  • خانه 

#تفسیر

30 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

⇝✿• ? •❀°✵﷽✵°❀• ? •✿⇜

? ? هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه
از ابتـدای قـــرآن

#ســوره‌اعــراف

#صفحـه169

❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋

✨وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی ۖ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ ۖ وَ أَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ ۚ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ{150}

و همین که موسى از کوه طور به سوى قوم خود برگشت و گوساله پرستى آنان را دید به حال خشم و تأسف گفت: پس از من بد جانشینانى برایم بودید
آیا بر فرمان پروردگارتان که ده شب ماندن مرا تمدید کرد پیشى گرفتید؟ و صبر نکردید تا از کوه طور برگردم
آنگاه الواح تورات را به کنارى افکند و از شدت غضب موى سر برادرش را گرفت و به سوى خود کشید
هارون گفت: اى فرزند مادرم حقیقت این است که این گروه مرا در ضعف قرار داده به حرفم گوش ندادند و نزدیک بود مرا بکشند، پس من بى‌گناهم و کارى نکن که دشمنان را به شماتتم برخیزانى و شاد شوند و مرا با ستمگران قرار مده(150)

❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋

⬅️ پس از مخالفت‌هایى که با حضرت
على علیه‌السلام صورت گرفت
روزى آن حضرت خطاب به مردم فرمود:
سیره و الگوى من انبیاء هستند
اما الگوى من از برادرم هارون این است
که هارون به برادرش فرمود: «ابْنَ أُمَّ إِنَّ
الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی»
حال اگر بگوئید او را به استضعاف نکشیدند
و خوار نکردند و براى قتل او هیچ اقدامى
نکردند منکر قرآن شده‌اید
و اگر همان باشد و شما آن را پذیرفتید پس
هارون معذور بوده و سکوتش لازم بوده است
↲تفسیر نورالثقلین

⬅️ چنانکه پیامبر صلى الله علیه و آله
نیز به آن حضرت فرمودند:
«یا علىّ … فانّک منّى بمنزلة هارون من
موسى و لک بهارون اسوة اذ استضعفه
قومه و کادوا یقتلونه‌»
پس تو نیز در برابر دشمنى قریش صبر کن
↲تفسیر فرقان

⬅️ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند:
حضرت موسى براى نشان دادن نهایت
ناراحتى خود هنگامى که به میان مردم رسید
آن رفتار توبیخ آمیز را با هارون نمود
وگرنه خداوند به موسى در کوه طور
گوساله پرستى قومش را خبر داده بود
↲تفسیر فرقان

⬅️ امام صادق علیه السلام فرمود:
هارون با آن همه اذیت و آزارى که از قومش
دید، باز در میان آنان ماند، زیرا اگر آنان را
ترک می‌کرد و به سوى موسى مى‌رفت
قطعاً عذاب الهى بر آنان نازل مى‌شد
«اذا فارقهم ینزّل بهم العذاب»
↲تفاسیر نورالثقلین، فرقان و اثنی عشری

 نظر دهید »

#نکته ها

30 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯

① در برابر انحراف‌هاى فکرى باید
غیرت دینى نشان داد «غَضْبانَ أَسِفاً»
مانند برخورد امام خمینى قدس سره
با توطئه آیات شیطانى سلمان رشدى مرتد

② حتى غضب اولیاى خدا از روى تأسّف
بر حال مردم است «غَضْبانَ أَسِفاً»

③ از آفات هر انقلاب و حرکت اصلاحى
ارتداد و ارتجاع مى‌باشد «بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی»
پس رهبر باید آن را پیش‌بینى کرده
و پیشگیرى کند

④ در جامعه فاسد و منحرف گاهى
تلاش انبیاء هم بى‌نتیجه مى‌ماند
«بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی»

⑤ نباید بر امر و فرمان الهى پیشى گرفت
«أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ»

⑥ تأخیر موسى و تمدید مدت حضور
در کوه طور فرمان الهى بود نه خواست
موسى و البته جنبه تربیتى داشت
«أَمْرَ رَبِّکُمْ»

⑦ هرگاه اصول در خطر افتد
فروع را باید رها کرد «أَلْقَى الْأَلْواحَ»
هنگامى که موسى دید مردم مشرک شده
و دست از اصل خداپرستى برداشته‌اند
الواح تورات را که یک سرى دستورات
و قوانین الهى بود به کنارى گذارد
و پیگیر اصل مهمتر شد

⑧ براى ایجاد شوک در جامعه منحرف باید
حرکت توبیخى چشمگیر و به یاد ماندنى کرد
«أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ»
چنانکه در نهج‌البلاغه مى‌خوانیم:
حضرت على علیه السلام براى ایجاد
تحرک در شنوندگان بی تفاوت
گاهى سیلى به صورت مبارک خود مى‌زد
«ثمّ ضرب على لحیته الکریمة»
↲نهج البلاغه، خطبه 182

⑨ به خاطر مقام و موقعیت و خویشاوندى
از لغزش دیگران چشم پوشى نکنیم
«أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ» گاهى توبیخ به موقع
نزدیکان و در میان جمع
براى نشان دادن اهمیت مطلب و هشدار
و زهر چشم گرفتن از بیگانگان است
«أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ»
چنانکه خداوند پیامبرش را چنین مورد
خطاب قرار داده است
«لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ
مِنَ الْخاسِرِینَ»
در حالى که هدف هشدار به دیگران است

⑩ در برابر فرد عصبانى باید برخوردى
عاطفى داشت «ابْنَ أُمَّ»
با اینکه موسى و هارون علیهما السلام
از یک پدر و مادر بودند اما هارون
موسى را فرزند مادر خطاب کرد

⑪ مستضعفان دیروز که به دست موسى
از فرعون نجات یافتند، امروز عامل
استضعاف رهبران خود شده‌اند
«اسْتَضْعَفُونِی»

⑫ سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست که
به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستى
ولی نعمت خود را تهدید به قتل مى‌کند
«وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی»

⑬ همه اصحاب انبیاء عادل نبوده‌اند
بعضى از آنها مرتد هم شده‌اند
«وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی»
چنانکه بعضى گوساله پرست شدند

⑭ هنگام توبیخ دوستان باید مواظب بود
که دشمن از آن سوء استفاده نکند
«فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ»

⑮ سکوت و بى‌تفاوتى نسبت به ظلم و
انحراف انسان را هم سنگ ظالم قرار مى‌دهد
«لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»
هارون سکوت را ظلم مى‌دانست لذا فرمود:
من سکوت نکردم، بلکه مرا مجبور به
سکوت و تهدید به قتل کردند

? تفسیر نور

°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــ

 نظر دهید »

#حدیث

30 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? ? پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله⇩

《اِنّما سُمِّیَتْ ابنَتیِ فاطِمَةُ لِانَّ الله
عَزّوَجَلَّ فَطَمَها وَ فَطم مَنْ اَحَبَّها مِنَ النّارِ》

نام دخترم را فاطمه گذاشتم
زیرا خدای عزوجل فاطمه علیهاالسلام
و هر کس که او را دوست دارد
از آتش دوزخ دور نگه داشته است

?ارشادالقلوب، جلد2، صفحه55

 نظر دهید »

#حدیث

30 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند:

إلزَم رِجلَها فَإنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها.

در خدمت مادر باش؛ زیرا بهشت زیر قدم‌هاى مادران است.

? کنز العمال، ج16، ص462
? ? ? ? ? ?

 نظر دهید »

#کتاب

30 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? این کتاب بوی روضه می‌دهد…
♦️حوض خون» در پله هفتم

? کتاب «حوض خون»، خاطرات و روایت‌های 64نفر از بانوان اندیمشکی درباره رخت‌شویی پتوها و البسه رزمندگان دفاع مقدس است.

? رهبر معظم انقلاب:
«من اخیراً یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباس‌های خونی رزمندگان را و ملحفه‌های خونی بیمارستان‌ها و رزمندگان را می‌شستند؛ [اینها را] دیدم که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته انسان واقعاً حیرت می‌کند انسان شرمنده می‌شود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است.»

? بخشی از کتاب:
? ننه‌ابراهیم وسط شستن و صدای گریۀ خانم‌ها صدایش را بلند می‌کرد و می‌گفت: «کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم.»
همین کافی بود تا صدای ما سقف رخت‌شویی را به لرزه دربیاورد. با هم می‌خواندیم: «کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم… یا حسین؛ کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم… یا زینب.»
می‌خواندیم و می‌شستیم می‌خواندیم و می‌شستیم. توی آن وضع دیگر متوجه اشک‌هایم نبودم. هم‌زمان، با دستم می‌شستم، با زبانم می‌خواندم، در دلم با ناصرم حرف می‌زدم و با چشمم گریه می‌کردم.

? مدتی شب‌ها حس خفگی داشتم و مدام سرفه می‌کردم. صبح بلند می‌شدم چای داغ می‌خوردم، گلویم کمی باز می‌شد. می‌رفتم رخت‌شویی، باز از بوی تیز وایتکس سینه‌ام داغ می‌شد…

#معرفی_کتاب

? ? ? ? ? ? ? ?

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 682
  • 683
  • 684
  • ...
  • 685
  • ...
  • 686
  • 687
  • 688
  • ...
  • 689
  • ...
  • 690
  • 691
  • 692
  • ...
  • 1017
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس