بامهدی ادرکنی

  • خانه 

#حدیث

29 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? حدیث روز?
? گرامی‌ترین شخص نزد خدای متعال

? امام محمد باقر علیه‌السلام:
اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّه‏ِ اَشَدُّکُمْ اِکْراما لِحَلائِـلِهِمْ

? گرامى‏‌ترین شما نزد خداوند، کسى است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد.

? وسائل الشیعه: ج 15، ص 58، ح 6
‌
‌

 نظر دهید »

#درسهای قرآنی

29 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِیمٌ
«153اعراف»

و کسانى که مرتکب بدى‌ها و#گناهان شده وپس از آن #توبه کرده و ایمان آورند، پس از آن توبه، بى‌گمان پروردگارت آمرزنده و مهربان است.

? #راه_توبه همیشه باز است، گرچه پس از مدّتى باشد.
«ثُمَّ تابُوا»
«ثُمَّ» براى فاصله زمانى است

?#توبه‌ى هر خلافى، #جبران همان است، توبه‌ى #گوساله‌پرستى، بازگشت به #ایمان_واقعى به خداست. «آمَنُوا»

#درسهای_قرآنی صفحه169
➖ ➖ ➖
? استاد قرائتی

 نظر دهید »

#حدیث

29 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

#حدیث_روز

امام حسین علیه السلام:

✳️ اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ، وَاَبْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بالسَّلامِ
? ناتوان ترین مردم کسى است که از دعا عاجز باشد و بخیل ترین مردم کسى است که درسلام بُخل ورزد.

? بحارالانوار جلد93 صفحه294

?

 نظر دهید »

#خاطره ای بدون تظاهر

29 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? #خاطره | بدون تظاهر

? آیت‌الله #جعفر_سبحانی روایت می‌کند: به نظرم شاید آنچه که از تمام صفات امام برجسته‌تر بود، دوری ایشان از هر نوع‌‎ ‌‏#ریاکاری و #عوام‌_فریبی و تظاهر بود.

? امام لباس تمیز می‌پوشیدند. من یک بار نیز به‌‎ ‌‏خاطر ندارم که بر لباس ایشان کوچکترین لکه یا کثیفی دیده باشم. ‏امام مقید بودند که کفش تمیز و جوراب مرتبی بپوشند. عمامه خود را مرتب و‌‎ ‌‏حتی گاه و بی‌گاه پیراهن خود را لاجورد بزنند.

? خلاصه آنکه در جامعه به صورت یک‌‎ ‌‏انسان پاک و منزه ظاهر می‌شدند.

? برداشت‌هایی از سیره امام خمینی(ره)، جلد 2، صفحه 153

 نظر دهید »

#سردارمهر

28 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

#سردارمهر

?‍♂ در جوانی به آرزویم رسیدم.
? منم یکی از کسانی بودم که توفیق زیارت خونه خدا نصیبم شده بود.

بعثه رهبری بودیم، توی آسانسور حاجی رو دیدم. بعد از سلام و احوالپرسی، از حس و حالم پرسید، گفتم: خیلی خوشحالم که لباس احرام پوشیدم و میخوام برم طواف.

با نگاهش مهربانی به صورتم پاشید و گفت: نه! چه حالی داری؟ دوباره گفتم: خداروشکر. مُحرم شدن کنار خونه خدا حس خیلی خوبیه.
انگار که قانع نشده باشه، دوباره از حالم پرسید. جواب من همونی بود که گفته بودم.
پرده اشک جلوی چشماش رو گرفت و گفت: من که این لباس رو پوشیدم، احساس می‌کنم الان توی شلمچه هستم، شب عملیات کربلای 5، بچه‌ها هم دورم هستند.

روزی نبود؛ جایی نبود؛ لحظه‌ای نبود که یاد یاران شهیدش براش کمرنگ بشه.
تا بود، برای وصال اشک میریخت و تمنای شهادت داشت.

? حاج حسین کاجی

#آروزی_شهادت

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 711
  • 712
  • 713
  • ...
  • 714
  • ...
  • 715
  • 716
  • 717
  • ...
  • 718
  • ...
  • 719
  • 720
  • 721
  • ...
  • 1043
آبان 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس