بامهدی ادرکنی

  • خانه 

#درمحضرمعصومین

01 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

#در_محضر_معصومین

? امام محمد باقر علیه السلام:

✍  اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَ هُوَ لَکَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِکُکَ وَ هُوَ لَکَ غَاشٌّ وَ سَتَرِدُونَ عَلَی اللَّهِ جَمِیعاً فَتَعْلَمُون.

? پیروی کن از کسی که تو را میگریاند و اندرزت میدهد، وپیروی مکن از آنکه تو را بخنداند و گولت زند، و بزودى همگى بر. خدا درآئید و بدانید.

? کافی، ج 2، ص 683

#حدیث_روز

 نظر دهید »

#حدیث

01 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? هرصبح، یک حدیث ?

? امیرالمومنین علیه‌السلام:

? از لغزش دیگران خوشحال مباش،
زیرا نمی‌دانی روزگار با تو چه خواهد کرد!

‌ ? غرر، ص 751

? ? ? ? ? ? ? ?

 نظر دهید »

#سلام بانو

01 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? #عرض_ارادت

#سلام_بانو

السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ الله
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ الله
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ الله
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ الله
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّة

یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ
فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ الله شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ

? السلام علیک یا فاطمه المعصومه (سلام الله علیها)

 نظر دهید »

#حدیث

01 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? حدیث روز?
? مراقب این چهره باشیم

? رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله):
لکُلِّ شَیْءٍ وَجْهٌ وَ وَجْهُ دِینِکُمُ الصّلَاةُ فَلَا یَشِینَنَّ أَحَدُکُمْ وَجْهَ دِینِهِ

❇️ هرچیزی چهره ای دارد و چهره دین شما نماز است، پس مبادا شخصی چهره دینش را زشت و نازیبا گرداند.

? کافی، ج 3، ص 264
‌
‌ •┈┈••✾••┈

 نظر دهید »

#حکایت

01 آذر 1400 توسط یاضامن آهو

? #حکایت

?خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

مراسم ختم که تمام شد، جمعیتی دور آقا حلقه زدند؛ دوست داشتند به آقا نزدیک‌تر شوند، التماس دعا بگویند، دستش  را ببوسند. وسط شلوغی، جوانی آمد جمعیت را کنار بزند که ناخواسته با آقا  برخورد کرد؛ آقا محکم به زمین خورد، طوری که عمامه از سرش افتاد.
جوان ترسید؛ هاج‌ و واج نگاهش را به سمت مردم چرخاند، از خجالت سرخ شد؛ مردم نگران آقا بودند. آقا بلند شد، بدون معطّلی؛ عمامه‌اش را که بر سر گذاشت، گفت: «این عبای ما کمی بلند است، بعضی وقت‌ها زیر پای‌مان گیر  می‌کند و ما را به زمین می‌زند.»
جمعیت خندید، آقا هم…   جوان به عبا نگاه می‌کرد.
? بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا

? منبع:این بهشت، آن بهشت، ص46

#سبک_زندگی #چشم_پوشی

? ? ? ? ?

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 756
  • 757
  • 758
  • ...
  • 759
  • ...
  • 760
  • 761
  • 762
  • ...
  • 763
  • ...
  • 764
  • 765
  • 766
  • ...
  • 1033
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس