بامهدی ادرکنی

  • خانه 

#سوره اعراف

20 آبان 1400 توسط یاضامن آهو

#ســوره‌اعــراف

✨قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ{111}

اطرافیان فرعون گفتند: مجازات او و برادرش را به تأخیر انداز و مأموران را در شهرها براى جمع کردن ساحران بفرست.(111)

✨یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ {112}

تا هر ساحر دانا و کار آزموده‌اى را نزد تو بیاورند.(112)

⬅️ کلمه «أرج» فعل امر از ریشه «رجاء» هم به معناى حبس کردن و هم به معناى تأخیر انداختن است، اما با توجه به موج گسترده دعوت موسى و معجزاتش، به زندان انداختن موسى براى فرعون مناسب نبود لذا معناى تأخیر انداختن مناسب‌تر است.

⬅️ در اینجا آمده است: «ساحِرٍ عَلِیمٍ» ولى در آیه 37 سوره شعراء با تعبیر «سَحَّارٍ عَلِیمٍ» آمده که نشان دهنده کمال تخصص و کار آزمودگى جادوگران است.

◽️نکتـــه‌ها

? در حکومت‌هاى طاغوتى فرعونى روشنگرى مردم و هر صداى حقى مجازاتى در پی دارد. «قالُوا أَرْجِهْ»

? تخریب شخصیت مهم‌تر از قتل و مجازات است «أَرْجِهْ» بنابر اینکه مراد از «أرجه» پیشنهاد تأخیر مجازات موسى براى رسوا کردن او در اجتماع باشد.

? طاغوت‌ها براى شکستن حق گردهمایى سراسرى و جهانى از متخصصان تشکیل مى‌دهند.
«یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ»

? کفار هم مى‌دانند براى مقابله با کار فرهنگى باید کار فرهنگى قوى‌ترى انجام داد.
«بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ»

? گاهى علم و تخصص در دست افراد منحرف و در مسیر مبارزه با حق قرار مى‌گیرد.
«یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ»

#نکات_قرآنی

? ? ? ? ?

 نظر دهید »

#امام علی علیه السلام

20 آبان 1400 توسط یاضامن آهو

امام على علیه السلام:

الخائنُ مَن شَغَلَ نفسَهُ بغَیرِ نَفْسِهِ، و کانَ یَومُهُ شَرّا مِن أمْسِهِ
خیانتکار کسى است که خودش را رها کرده به معایب دیگران بپردازد و امروزش بدتر از دیروزش باشد

غررالحکم حدیث2013

 نظر دهید »

#برای خدا

20 آبان 1400 توسط یاضامن آهو

? برای خدا

♦️ امام خمینی(ره):

در صدر اسلام، پیغمبر اسلام- صلی الله علیه و آله- و اولیای اسلام همه چیزشان را فدای اسلام می‌کردند، برای اینکه در این فداکاری باخت نیست. 17 شهریور 1358

#ترجمه_عربی

هو ما کان فی صدر الإسلام، فقد قدم نبی الإسلام (ص) واولیاء الإسلام (ع) کل شی‏ء فداء للإسلام، لان التضحیه فی هذا المجال لا تذهب سدیً. 16 شوال 139

 نظر دهید »

#داستان

20 آبان 1400 توسط یاضامن آهو

✿‍✵✰ هـر شــ?ــب یـک ✰✵✿‍

           داســتــان مـعـنــوی

✧✾════✾✰✾════✾✧
در یک شب زمستان که برف زیادی

می‌بارید و پاسی از شب گذشته بود

ناگهان صدای دق الباب در منزل شیخ

عبدالکریم حائری به صدا در آمد
کربلائی علیشاه خادم حاج شیخ رفت

در را باز کرد دید پیرزنی است می‌گوید:

از همسایه‌های کوچه پشتی هستم

شوهرم از درد دارد به خود می‌پیچد

نه زغالی برای گرم شدن کرسیمان داریم

و نه دوائی برای خوب شدن
خادم پیر با بی‌حوصلگی گفت:

مگر اینجا زغال فروشی یا دواخانه است

این وقت شب این چیزها پیدا نمی‌شود

برو فردا صبح بیا، سپس در را بست

و به اتاق برگشت
یک وقت متوجه شد دید حاج شیخ

روبرویش ایستاده است

ولی نگاههایش مثل همیشه نبود

پرسید با چه کسی صحبت می‌کردی؟

خادم ماجرا را شرح داد
حاج شیخ دگرگون شد گفت:

اگر فردای قیامت خداوند از تو بپرسد:

ای شیخ علی چرا نیازمند بینوائی را

در شب سرد زمستانی از در خانه رد کردی

حال آنکه خود در خانه گرم بودی

چه جوابی برای گفتن داری؟

اگر خداوند از من بپرسد

از پاسخ عاجز و درمانده خواهم شد
خادم سر به زیر کشید و به فکر فرو رفت

حاج شیخ فرمود: آیا خانه پیرزن را بلدی؟

عرض کرد بله توی کوچه پشتی می‌نشیند
حاج شیخ لباسش را به تن کرده گفت:

راه بیفت باید به خانه پیرزن برویم

این را گفت و به راه افتاد

خادم با عجله فانوس را برداشت

و کلاه پشمینش را روی گوش‌هایش کشید

و پیشاپیش حاج شیخ به راه افتاد

آن دو با کهولت سنشان با آن برف و سرما

کوچه ها را طی کرده به در منزل پیرزن

رسیدند
خادم دق الباب کرد

پیرزن در را باز کرد سلام کرده عرض کرد

آقا خدا طول عمرتان بدهد توی این سرما

این موقع شب اینجا چه می‌کنید؟
حاج شیخ با مهربانی پس از جواب سلام

فرمود: حال شوهرت چطور است؟ 

پیرزن طاقت نیاورد زیر گریه زد

و جواب داد هنوز هم مریض است

به دادمان برسید
رنگ از صورت حاج شیخ پرید

پیرزن در خانه را باز کرد

حاج شیخ زیر لب ذکری گفت

و وارد اتاق کوچکی شد

پیرمرد لاغر اندام زیر کرسی خاموش اتاق

از درد به خود می‌پیچید

حاج شیخ سلام کرد و روبروی او نشست
پیرزن با ذوق گفت: 

نگاه کن مشهدی حاج شیخ عبدالکریم

به خانه ما تشریف آورده‌اند

پیرمرد ناله‌اش را فروکش کرد

چشم‌های سرخ شده‌اش را به چهره

حاج شیخ خیره کرد و با درد سلام کرد

حاج شیخ پاسخش داد و پرسید

مشهدی چه کسالتی دارید؟

پیرمرد دست‌هایش را روی دلش گذاشت
پیرزن گفت: آقا اتاقمان سرد است

دوائی هم برای او نداریم

دو سه روزی است او دل درد دارد

و از غروب امروز حالش بدتر شده است

حاج شیخ دست پر مهرش را بر پیشانی

پیرمرد گذاشت بعد به خادمش گفت:

هر چه زغال در خانه داریم بردار

بعد به خانه دکتر برو و هرچه زوتر

دکتر را همراه خود بیاور
خادم از اتاق بیرون رفت

شب از نیمه گذشته بود که خادم همراه دکتر

به درون اتاق وارد شدند

دکتر با تبسم سلامی کرد

خادم کیسه زغال را به دست پیرزن داد

پیرزن صورتش روشن شد آن را با خوشحالی

گرفت و به سراغ منقل خاموش زیر کرسی رفت
دکتر پیرمرد را معاینه کرد و دواهائی را که

با خود آورده بود به او خورانید

بعد نسخه ای نوشت و آن را به دست خادم

داد و گفت: فردا صبح دواها را برایش

تهیه کن تا حالش کاملاً خوب شود
پیرزن منقلش را که پر از زغال‌های سرخ

آتشین بود زیر کرسی گذاشت

کرسی پر از گرما شد

لحظات بعد به همراه حاج شیخ

و خدمتکار دکتر را تا در اتاق بدرقه کرد

و دکتر خداحافظی کرده رفت
حاج شیخ با مهربانی پیشانی پیرمرد را

بوسید آنگاه از پشت کرسی بلند شد

با خادم از پیرمرد و پیرزن خداحافظی کردند

و رفتند
در بین راه حاج شیخ از خادم پرسید:

روزانه چقدر نان و گوشت برای خانه ما

خرید می‌کنی؟

خادم پاسخ حاج شیخ را گفت:

حاج شیخ ایستاد و رو به او کرده گفت:

از فردا نان و گوشت خانه را دو قسمت کن

یک قسمت آن را برای خانه پیرمرد

و قسمت دیگرش را برای خودمان بگذار
حاج شیخ دیگر چیزی نگفت

و به راه خود ادامه داد

°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°

ــــــــــــــــــــــــــــ

 نظر دهید »

#پیام امام رضا علیه السلام به عبدالعظیم حسنی رحمه الله علیه

19 آبان 1400 توسط یاضامن آهو

?پیام امام رضا(علیه السلام ) به عبدالعظیم حسنی (رحمة الله علیه) ? بسم الله الرحمن الرحیم ? یا عَبْدَ اَلْعَظِیم!ِ ? أبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُمْ: ? أنْ لاَ یَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلاً وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِی اَلْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّکُوتِ وَ تَرْکِ اَلْجِدَالِ فِیمَا لاَ یَعْنِیهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ اَلْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَةٌ إِلَیَّ وَ لاَ یَشْتَغِلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَ أَسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی دَعَوْتُ اَللَّهَ لِیُعَذِّبَهُ فِی اَلدُّنْیَا أَشَدَّ اَلْعَذَابِ وَ کَانَ فِی اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِینَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ إِلاَّ مَنْ أَشْرَکَ بِهِ أَوْ آذَى وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ یَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ وَ إِلاَّ نَزَعَ رُوحَ اَلْإِیمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلاَیَتِی وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ نَصِیباً فِی وَلاَیَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِکَ . ? بسم الله الرحمن الرحیم ✅ ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند. و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان. و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست. دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کرده‌ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت‌ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود. به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد. جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه می برم. ?الاختصاص للشیخ المفید، ج1 ص247

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 772
  • 773
  • 774
  • ...
  • 775
  • ...
  • 776
  • 777
  • 778
  • ...
  • 779
  • ...
  • 780
  • 781
  • 782
  • ...
  • 1017
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس