بامهدی ادرکنی

  • خانه 

معجزه تربت امام حسین(ع) از زبان مقام معظم رهبری

22 بهمن 1403 توسط یاضامن آهو

🔸 معجزه تربت

🔹 معجزه تربت امام حسین(ع) از زبان مقام معظم رهبری

▫️رهبر انقلاب در کتاب «خون دلی که لعل شد» خاطره‌ای از دوران تبعیدشان به جیرفت نقل می‌کنند: «داشتم در محراب،‌ نماز مغرب را می‌خواندم که صدای غریبی به گوشم رسید. انگار که شاخه‌های یک نخل روی زمین کشیده می‌شد. نماز که تمام شد، دیدیم سیل، شهر را فرا گرفته و به ایوان مسجد رسیده. فورا از مردم خواستم فرش‌ها را جمع کنند و در جای بلند بگذارند و بعد خواستم که کودکان و زنان را به جای امن ببرند. صدای آوار خانه‌ها می‌آمد و همه چیز وحشتناک بود و فریاد مردم بلند شده بود. قبلاً شنیده بودم که در چنین مواقعی می‌توان به تربت سیدالشهدا(ع) متوسل شد. قطعه‌ای از #تربت را از جیب بیرون آوردم، به خدا توکل کردم و در میان امواج سیل پرتاب کردم. لحظاتی نگذشت که به فضل خدا سیل بند آمد…»

📚 برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»، ص288

 نظر دهید »

پیامهای امام زمان (عج) به امام خمینی (ره)

21 بهمن 1403 توسط یاضامن آهو

پیامهای امام زمان (عج) به امام خمینی (ره)

🌹 آیت الله سید علی اکبر قرشی در مصاحبه ای گفت:

🔹 سال‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آیت‌الله خزعلی در یک سخنرانی عمومی مطلبی قریب به این مضمون گفته است:«امام زمان (عج) در جریان پیروزی انقلاب دوبار به رهبر انقلاب، امام خمینی پیام پیروزی داده است و هدایت فرموده است و این دو پیام به وسیله‌ی شخصی بزرگوار و معنوی به نام «لطیفی» که ساکن تهران است و من او را می‌شناسم، به امام خمینی ابلاغ گردیده است».

🔸 این مسئله برای من خیلی عجیب آمد و سعی کردم به حقیقت آن پی ببرم. تا اینکه چند ماه بعد در مجلس خبرگان، آیت‌الله خزعلی را دیدم و در آن مورد از ایشان سؤال کردم. آقای خزعلی مسئله را کاملاً تأیید کرد. گفتم: «پس اگر من این موضوع را کتبی برای شما بنویسم، جواب مکتوب می‌نویسید؟».
گفت: «بله، مانعی ندارد، شما بنویسید، من هر دو قضیه را در جواب شما می‌نویسم.»

🔺 من نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم.
حضرت آیت‌الله خزعلی دامت برکاته.
سلام علیکم و رحمة‌الله. راجع به اینکه آقای لطیفی دو دفعه مژده‌ی پیروزی را از طرف امام زمان (عج) به حضرت امام آورد، توضیح فرمایید»

🔺 ایشان با خط خود در جواب نوشت:

«بسم الله الرحمن الرحیم.

🌹 1- پیام به پاریس که فرمودند: «شاه می‌رود، نگران نباشید». امام راحل سؤال می‌کند: «با خونریزی یا بی‌خونریزی؟» می‌گوید: «امام علیه السلام فرمود:«بی‌خونریزی»

🌹 2- روز بیست و یکم بهمن پیام مبنی بر اینکه «در خانه نمانید، بیرون بریزید وگرنه کشته خواهید شد».

🔹 به وسیله‌ی همین پیام، امام خمینی(ره) اعلام فرمود به حکومت نظامی اهمیت ندهید و بریزید بیرون. در نتیجه مردم تهران، بیرون ریختند، حتی خانواده‌های خود را آوردند و در خیابان‌ها نشستند، دیگر در تهران به هیچ وجه امکان آمدن تانک و امثال اینها نبود؛ بنابراین آن توطئه‌ی خطرناکی که در نظر بود تا صدها تانک را وارد تهران کنند و با خونریزی انقلاب را از بین ببرند و محل اقامت امام را بمباران نمایند، منتفی شد.

این موضوع را آقای خزعلی هم شفاهی شهادت داد و هم به‌صورت کتبی نوشت و تأیید کرد.

🌕 مسئله‌ی دیگر در همین موضوع، خاطره‌ی آقای «مرتضایی‌فر» است که در یکی از مجلات سپاه پاسداران نقل شده و پیام پیروزی امام زمان (عج) به امام خمینی(ره) را تأیید می‌کند.

ایشان در آن خاطره می‌گوید: «ما روز 21 بهمن 1357 در منزل آیت‌الله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: «امام پیام داده که مردم در خانه‌های خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند».
آقای طالقانی گفت: «امام مدت پانزده سال از ایران دور بوده‌اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی‌رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می‌کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانه‌ها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه می‌شود؟».

بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانه‌هایشان بیرون نیاورند. ما حرف‌های آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانه‌ها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید.

تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشه‌ای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند! حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت.

ما با خود گفتیم حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و …؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» آقای طالقانی گفت: «نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیه‌هایش را پس بگیرد و امام هرچه می‌گفت، من قانع نمی‌شدم، در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عج) است!» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی‌اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد!».

بنابراین، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانه‌ی امام راحل در پیروزی انقلاب در تأیید غیبی ایشان نهفته و ایشان منظور نظر حضرت صاحب‌الزمان (عج) بود.

📚 منبع:

خاطرات آیت الله سید علی اکبر قرشی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، صص136-133

#امام_زمان

#دهه_فجر

 1 نظر

شهید

21 بهمن 1403 توسط یاضامن آهو

پیرمرد غواص، حبیب بن مظاهر لشکر 4١ ثارالله

شهید قباد شمس‌الدینی در روستای از توابع شهرستان رابر در استان کرمان به دنیا آمد. حاج قاسم، حاج قباد را مسلم بن عوسجه لشکر می نامیدند.

🔹 حاج قباد در برابر اصرار و درخواست مسئولین وقت برای دریافت حقوق به خاطر حضور در جبهه. حاج قباد در جوابشان درنامه ای کوتاه نوشته بود:
“باسلام به روان پاک شهدا
من چندگوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان راسیرکننددارم حقوق مرا بدهید به افراد بی سرپرست و ندار.”

🔹 ️ عملیات والفجر حاج احمد امینی فرمانده گردان لشکر 41 ثارالله، لشکر را در محلی جمع کرد. و شروع به سخنرانی کرد و گفت عملیات سختی در پیش داریم. باید افرادی را ببرم که اطمینان داشته باشم سختی ها را تحمل می‌کنند. وقتی سخنانش تمام شد. میان لشکر آمد و افراد ضعیف تر و مسن را کنار گذاشت. شهید قباد پیرمرد شصت وهشت ساله ای بود ایشان راهم کنار گذاشت. وقتی کار حاج احمد تمام شد. شهید قباد گریه کنان پیش حاج احمد آمد و گفت:
«الان زن و بچه من در جای زندگی میکنن که اطراف آنها غیر از حیوانات وحشی چیز دیگه ای نیست من آنها را رها نکردم که تو دست مرا بگیری و از گردان کنار بگذاری. تمام سختی هارا تحمل کردم با این سن شنا یاد گرفتم برای شب عملیات شنا یاد گرفتم. هیچ کس حاضر نیست زن بچه اش جای بخوابن که زن بچه من می خوابند اگر کسی حاضر شد برای همیشه جنگ را رها میکنم.»

حاج احمد دست حاج قباد را گرفت صورت او را بوسید درحالی که عذرخواهی می‌کرد و گفت:
«شما بنشینید سرجایتان من دررابطه با شما اشتباه میکردم شما قطعا به اندازه تمام این گردان توانایی دارید.»

🔹 حاج قباد رفته بودند جماران زیارت حضرت امام(ره) مأمورین بیت اجازه نمیدادن برود داخل. حضرت امام متوجه حضور ایشان شده بود. فرموده بود بگذارید بیاید.
به امام گفته بود دعا کنید شهادت نصیبم بشود. امام فرموده بودند ان شاءالله از اجر شهادت بی نصیب نمانید. قباد همیشه به این فرمایش امام می بالید.

🔹 قسمتی از وصیت نامه شهیدقباد: «مسئولین بدانند اگر عهد خود با شهدا را فسخ کنند، یاحقی به نام شهدا از مظلومی پایمال شود آن‌ ها را نمی بخشیم این حکومت خون نمی دهد تا شکم ها از مال دنیا پر شود، خون می‌دهد تا اسلام ناب محمدی برقرار باشد و عدالت و برابری حاکم شود.»
حاج قباد در این عملیات به شهادت رسید. 🌹 🌹 🌹
روح شهدا را با صلوات شاد کنیم 🌹

برگرفته از کتاب برادرقاسم ص 113

┄┄┅┅┅❅🇮🇷🇮🇷🇮🇷❅┅┅┅┄┄
ستارگان دیار_مالک
بیست ویک بهمن سالروزشهادت شهید قبادشمس الدینی گرامی باد 🌹

 نظر دهید »

شهید

21 بهمن 1403 توسط یاضامن آهو

خاطره ای از شهید اکبر شمس الدینی توسط یکی از همرزمانش

امشب شام آخر عمر خیلی هاست، بازار وداع و خداحافظی داغ است وارد سنگر اکبر می شوم تا خداحافظی کنم، سو بالا میزند، نوک قلم به سرعت روی کاغذ میلغزد سفیدی کاغذ را سیاه می کند بر خلاف همیشه که خنده از لبش نمی رفت و چاشنی چاق سلامتی اش شوخی بود این بار در حال و هوای دیگری بود تمایلی به حرف زدن نداشت، من معلم بودم بلد بودم چگونه او را به حرف بیارم.
-چه مینویسی
-وصیت نامه
گفتم از این وصیت ها زیاد نوشتی، نه اولینشه نه آخرینش.
گفت، به امید خدا آخرین وصیت نامه است برای همین حواسم بیشتر هست.
گفتم از غیب میگی
گفت دیشب حضرت ابا عبدالله ع را خواب دبدم شیشه عطری به من داد ، بیدرنگ عطر را از آقا گرفتم به سرو رویم میزنم و صلوات میفرستم،
به گوشه ای خیره شده بودم فقط گوشم میشنید، صورتم را به طرفش برگرداندم، اشک از گونه هایش آرام آرام می غلطید موهای چانه اش را خیس کرده بود، خیلی جدی گفت، انشاالله عطر شهادت است.
جای درنگ نبود اکبر را بوسیدم و تنها گذاشتم،
حرفهای اکبر فکرم را بدجوری مشغول کرده بود. عطر، امام حسین، صلوات
سحرگاه عملیات خبر آوردند اکبر شهید شده است.
فاطمی نیا
21بهمن سالروزشهادت شهید اکبرشمس الدینی گرامی باد 🌹
روح شهداراباصلوات شادکنیم 🌹
┄┄┅┅┅❅🇮🇷🇮🇷🇮🇷❅┅┅┅┄┄
ستارگان__دیار_مالک 👇

 نظر دهید »

الله اکبر

21 بهمن 1403 توسط یاضامن آهو

🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 79
  • 80
  • 81
  • ...
  • 82
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 86
  • ...
  • 87
  • 88
  • 89
  • ...
  • 1017
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس