بامهدی ادرکنی

  • خانه 

#شهیدعشق

18 شهریور 1400 توسط یاضامن آهو

?? #شهد_عشق
خدایا… 

ای همنشین تنهایی‌های من! 

مشتاق آمدن به سوی تو هستم. اما چه کنم که توشه‌ای بر نداشته و هیچ مهیا نکرده‌ام…

آه خدایا سکرات موتم را چه کنم؟

این همه شرمندگی را چگونه تاب آورم و…
ای کاش جایی بود و مکانی که بتوان نوشت، آن هم برای دل…
اما به حق #شب_جمعه حداقل پذیرای اشک‌های من باش…
? ۱۴ محرم الحرام ۱۴۲۶
✍? شهیده بتول مطهری
#شهید
◼️◾️▫️◾️

 نظر دهید »

#داستان

18 شهریور 1400 توسط یاضامن آهو

✿‍✵✰ هـر شــ?ــب یـک ✰✵✿‍

           داســتــان مـعـنــوی

✧✾════✾✰✾════✾✧
یکی از علمای اهل بصره می‌گوید:

روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم

تا جایی که من و همسر و فرزندم

چیزی برای خوردن نداشتیم

خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم

گرفتم خانه‌ام را بفروشم و بجای دیگری بروم
در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را

دیدم و او را از فروش خانه باخبر ساختم

پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود بمن داد

و گفت: برو و به خانواده ات بده

به طرف خانه به راه افتادم
در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم

به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت:

این پسر یتیم و گرسنه است و نمی‌تواند

گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده

خدا حفظت کند
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه

فراموش نمی‌کنم
گفتم این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد

بخدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانه‌ام

کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند
اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که

غمگین و ناامید به طرف خانه برمی‌گشتم

روی دیواری نشستم و به فروختن خانه

فکر میکردم که ناگهان ابو نصر را دیدم

که از خوشحالی پرواز میکرد و به من گفت:

ای ابا محمد چرا اینجا نشسته‌ای

در خانه ات خیر و ثروت است

گفتم: سبحان الله!

از کجا ای ابانصر؟

گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت

می‌پرسد و همراهش ثروت فراونی است

گفتم: او کیست؟

گفت: تاجری از شهر بصره است

پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت

گذاشت اما بی پول و ورشکست شد

سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت

و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد

و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد

همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی

که بدست آورده
خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر

یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم

در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از

تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین

فقرا و مستمندان تقسیم می‌کردم

ثروتم کم که نمی‌شد زیاد هم می‌شد
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم

را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای

ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم

و یکی از صالحان درگاه خدا بودم
شبی از شب‌ها در خواب دیدم که قیامت

برپا شده و خلایق همه جمع شده‌اند

و مردم را دیدم که گناهانشان را بر پشتشان

حمل می‌کنند تا جایی که شخص فاسق

شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش

حمل می‌کند
به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند

گناهانم را در کفه‌ای و حسناتم را در کفه دیگر

قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت

و کفه گناهانم پائین آمد
سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده

بودم را برداشتند و دور انداختند چون در

زیر هر حسنه «شهوت پنهانی» وجود داشت
از شهوت‌های نفس مثل:

«ریا» «غرور» «لذت به گناه»

«تعریف و تمجید مردم نسبت به خود»
چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت

بودم که صدایی را شنیدم

آیا چیزی برایش باقی نمانده؟

گفتند: این برایش باقی مانده

و آن همان تکه نانی بود که به آن زن

و پسرش بخشیده بودم

سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند

و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که به

آنها کرده بودم در کفه حسناتم قرار دادند

کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی

که صدایی آمد و گفت: نجات یافت

? …. بله دوستان من

خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما

قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی

را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری

را خالصانه برای الله تعالی انجام دهیم

?کتاب وحی القلم

✍تألیف: مصطفی صادق

°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 نظر دهید »

#سبک زندگی اسلامی

18 شهریور 1400 توسط یاضامن آهو

#سبک_زندگی_اسلامی
? در اهمیت محبت نسبت به فرزندان باید گفت: 
?زمانی که امام حسین(ع) قصد ورود به آخرین نبرد خویش با دشمن را داشتند، با خانواده و اقوام وداع کردند. 
?در آستانه ورود به میدان، دخترشان سکینه را مشاهده کردند که جلوی اسب‌شان را گرفته بود. امام(ع) ملاحظه عواطف دخترشان را نمودند و از اسب پیاده شدند. روی خاک نشستند. او را به سینه چسبانید و میان دو دیده‌اش را بوسید و اشک‌هایش را پاک کرد. 
? آن حضرت در سخت‌ترین شرایط، ملاحظه خانواده را داشت.

 نظر دهید »

#حدیث

18 شهریور 1400 توسط یاضامن آهو

? ? #حدیث
? قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:
▪️ مَا وَلَدٌ بَارٌّ نَظَرَ إِلَى أَبَوَيْهِ بِرَحْمَةٍ إِلاَّ كَانَ لَهُ بِكُلِّ نَظْرَةٍ حِجَّةٌ مَبْرُورَةٌ. فَقَالُوا يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ إِنْ نَظَرَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ نَظْرَةٍ قَالَ نَعَمْ اَللَّهُ أَكْبَرُ وَ أَطْيَبُ؛ 
▪️ هر فرزند نیكوكاری كه با مهربانی به پدر و مادرش نگاه كند در مقابل هر نگاه، ثواب یک حج كامل مقبول به او داده می‌شود. سؤال كردند: حتی اگر روزی صد مرتبه به آن‌ها نگاه كند؟ فرمود: آری خداوند بزرگ‌تر و پاک‌تر است.
?بحار الأنوار، جلد۷۱، صفحه۷۳
✅ پنجشنبه‌ها، اموات منتظر هدیه‌اند. 

? هدیه به اموات، مخصوصاً پدران و مادران اسیر خاک، حمد و سوره ای تقدیم کنیم. 

#والدین #مهربانی

◼️◾️▫️◾️◼️

 نظر دهید »

#غم واندوه

18 شهریور 1400 توسط یاضامن آهو

✍️امام علی علیه السلام:
?اى فرزند آدم! روزى دو گونه است يكى آن روزى كه تو به دنبالش مى روى و ديگرى آن روزى كه به دنبال تو مى آيد و اگر به دنبالش نروى باز هم به سراغ تو خواهد آمد بنابراين غم و اندوه تمام سال را بر همّ و غمّ امروزت اضافه مكن. غم هر روز براى آن روز كافى است. 
?اگر در تمام سال زنده بمانى و جزء عمر تو باشد خداوند هر روز آنچه از روزى براى تو معين كرده است به تو مى دهد و اگر تمام آن سال جزء عمر تو نباشد چرا غم و اندوه چيزى را بخورى كه مربوط به تو نيست؟ (بدان) هيچ كس پيش از تو نمى تواند روزى تو را دريافت كند و يا آن را از دست تو بيرون ببرد و آنچه براى تو مقدر شده است بدون تأخير به تو مى رسد
?حکمت 379 نهج البلاغه

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 959
  • 960
  • 961
  • ...
  • 962
  • ...
  • 963
  • 964
  • 965
  • ...
  • 966
  • ...
  • 967
  • 968
  • 969
  • ...
  • 1017
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس