#جعبه های خالی
08 دی 1400 توسط یاضامن آهو
? جعبه های خالی
بعد از یکی از عملیاتها، چندتا جعبه خالی با خودش آورده بود؛ زن همسایه که دید، به کنایه گفت:” انگار آقای برونسی دستِ پر تشریف آوردند! حتماً یه چیزی واسه بچه هاست". عبدالحسین وقتی عصبانیت من رو دید، با خنده گفت:” حتماً کسی خانم ما رو ناراحت کرده". گفتم:” زن همسایه فکر کرده توی جعبه ها چیزی گذاشتی و آوردی واسه بچه ها". عبدالحسین که سعی میکرد ناراحتی من رو برطرف کنه گفت:” به جای عصبانیت، خواستی بگی شما هم شوهرتون رو بفرستید جبهه تا جعبه های بیشتری بیاره!” تا اومدم حرف دیگه ای بزنم، حالت پدرانه به خودش گرفت و شروع کرد به دلداری دادن.. انقدر گفت و گفت، تا آروم شدم.”
? شهید عبدالحسین برونسی
? خاکهای نرم کوشک، صفحه 143
? ? ?