#خاطرات حرم
29 شهریور 1400 توسط یاضامن آهو
? #خاطرات_حرم
نه خاطره ای و نه عکسی من از شما ای خاتون آرمیده در دیار نور ندارم، اصلا من تاحالا به بارگاه ملکوتی شما سفر نکرده ام.
تنها خاطره من به روز دختر برمیگردد، که مادر هدیه ی قشنگی را به اسم شما به من هدیه داده است. ومن شعر قشنگی را از شما حفظ کرده ام درخیالم شما را مجسم میکنم سرم را روی دامنت سفیدت میگذارم زیر لب شعری میخوانم.
و تو ای عمه ی سادات مرا با نگاه های بلورینت بدرقه میکنی. و من این را میدانم که قلب های پاک نظرگاه خداونداست.
مرغ دلم راهی قم میشود
درحرم امن تو گم میشود
عمه ی سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
از سفر کرب وبلا آمدی
یا که به دنبال رضا آمدی
من چه کنم شعله ی داغ تورا
درد و غم شاه چراغ تورا
کاش شبی مست حضورم کنی