بامهدی ادرکنی

  • خانه 

#درظهرعاشورا چه گذشت

29 شهریور 1400 توسط یاضامن آهو

? #تـقـویـم‌شـیـعــه ↯

در ظهر عـاشـ?ـورا چه گذشت 4⃣1⃣

پس از شهادت حضرت ابوالفضل انواع

مصائب بر اباعبدالله علیه‌السلام هجوم آورد:
1⃣ وضعیت زنان حرم که هر بار با جسد

شهیدی روبرو می‌شوند و در محاصره دشمن

قرار دارند و نمی‌دانند آخر کار آنها به کجا

می‌انجامد
2⃣ از سوی دیگر صدای اطفال به العطش

بلند است که می‌بیند کودکان از بی آبی

مشرف به هلاکتند و اباعبدالله جز تحمل

و سوختن چاره دیگری ندارد
3⃣ دشمنان خدانشناس نه تنها به مردان

رحم نمی‌کنند بلکه از اطفال صغیر که طاقت

و تحمل جنگ هم ندارند نمی‌گذرند

و آنها را به شهادت می‌رسانند
4⃣ شدت تشنگی شخص اباعبدالله را از پا

درآورده لب‌های مبارک آن حضرت آنچنان

خشک شده که مانند دو تا چوب بهم چسبیده

چشم‌هایش تار شده و آسمان را مانند دود

مشاهده می‌کند
5⃣ از دست دادن و مصیبت و داغ یاران

و بستگان و بی کسی حضرت
اینها مصائبی بود که یکی از آنها برای نابودی

یک شخص کافی است اما اباعبدالله چنان

جنگی نمود که چشم روزگار چنین قدرتی در

کسی ندیده مگر در پدرش علی ابن ابیطالب

تنهایی امام حسین علیه‌السلام?
وقتی که حسین علیه‌السلام بدن‌های مطهر

شهداء را مشاهده کرد که مانند گوشت قربانی

بر روی خاک کربلا بر زمین ریخته‌اند و کسی

نمانده که از حسین علیه‌السلام حمایت کند

و زنان حرم هم شیون و گریه‌شان بلند است

در مقابل دشمن قرار گرفت و فریادش بلند شد:
آیا کسی هست از حرم رسول خدا دفاع

و سرپرستی کند؟

آیا کسی هست درباره ما از خدا بترسد؟
استغاثه و یاری خواستن امام در روح قسی

و سنگدل مردم اثری نذاشت و بر بی‌شرمی

آنها افزود
همین که صدای استغاثه امام حسین به گوش

امام سجاد علیه‌السلام رسید عصا طلبید

و با زحمت زیاد بر عصا تکیه و تصمیم به

عزم میدان نمود
امام حسین علیه‌السلام که دید پسر بیمارش

به میدان می‌رود خواهرش ام کلثوم را صدا زد

و فرمود: خواهرم علی را نگهدار و نگذار

از خیمه بیرون رود تا زمین از نسل آل محمد

خالی نشود
با وجود تمام مصائب حسین علیه‌السلام

با یک دنیا وقار و عظمت یکه و تنها در برابر

انبوه دشمن ایستاده به نحوی که گویا این

فجایع بر استقامت و صبر امام افزوده

چنان که بر ایمانش افزوده است
از امام سجاد علیه‌السلام نقل شده است:

هر چقدر کار بر اباعبدالله سخت‌تر می‌شد

چهره‌اش درخشنده تر و اعضاء و جوارحش

مطمئن تر می‌شد
تا جایی که سپاهیان عمر سعد به یکدیگر

می‌گفتند: او را ببینید که هیچ از مرگ

باکش نیست!
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:

?بحارالانوار ۴۵/۴۶

?حیات الامام حسین ۲۷۴/۳

?نفس المهموم صفحه۳۴۸

↲ ادامه دارد …

°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°

ــــــــــــــــــــــــــــ

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: عاشورا

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس