بامهدی ادرکنی

  • خانه 

روایت داستانی

23 دی 1400 توسط یاضامن آهو

✍ ?روایت داستانی زندگی شهید مدافع حرم دهه هفتادی محمدرضا دهقان ?

می دانی آرزوی دو چیز به دلم ماند.
هم دلم می خواست یک دل سیر کتکت می زدم و هم دلم می خواست یک یادگاری از تو داشته باشم. در جریان یادگاری ها که هستی. همه را گذاشتند توی ویترین و درش را چند قفله کرده اند. از تو فقط چند عکس دارم که آن ها را از مهدیه گرفته ام.

هر چه که از تو مانده را مامان فاطمه بلوکه کرده. حتی کم مانده دور ویترین سیم خاردار بکشند.

البته حق هم دارند. من اگر بودم شاید دزدگیر هم نصب می کردم. چه صحنه بامزه ای می شود که مثلا یک نفر مهمان خانه شما باشد و بخواهد دور ازچشم بقیه در ویترین را باز کند.

آن وقت آژیر دزدگیر رسوایش می کند. من هم به قول خودت گوریل شدم وقتی که به مهدیه گفتم در ویترین را باز کند و گفت در ویترین چند قفله ست و کلیدش را هم احتمالا یک نفر قورت داده…

? برشی از متن کتاب
یک روز بعد از حیرانی

#معرفی_کتاب

? ? ? ? ? ? ?

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: روایت

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: فاطیما [عضو] 
  • پوشیه سفید طلبه
5 stars

متوجه نشدم ادامه نداره؟

1400/10/25 @ 23:46
پاسخ از: یاضامن آهو [عضو] 
  • بامهدی ادرکنی
یاضامن آهو

سلام معرفی کتاب است ،قسمتی از کتاب گفته است

1400/10/26 @ 05:37


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس