#شهیدی که در قبر اذان گفتن و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد
شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد.
عارف شهدا شهید حاج عبدالمهدی مغفوری
درکرمان
سلوک عارفانه ستاره درخشان آسمان کرمان سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری است وی از فرماندهان لشکر 41 ثارا… کرمان و در پشت جبهه مسئول بسیج سپاه پاسداران استان کرمان بود. وی مدتی در سپاه پاسداران زرند خدمت می کرد و اعتقاد زیادی به احترام به والدین داشتند و عقیده داشتند که هر روز قبل از شروع کار ❤️دست پدرو مادر را باید بوسید ❤️
? وی در داشتن مقام معنوی به قرب خدا شهره بود او استاد اخلاق بود مردی که مردمان دیار کرمان حاجات خود را به واسطه او به درگاه خدا می فرستند.?
? وی در سال 1365 در عمیلات کربلای 4 خالصانه به پاس همه بندگی هایش به درگاه خداوند راه آسمان را در پیش گرفت ?
? این شهید بزرگوار مستجاب دعوه هست و سریع حاجت میده. ? مزار این شهید نازنین را مقام معظم رهبری طبق گفته ها 5بار زیارت کردند. ?
?حتی گفته میشه حضرت آقا در سفر استانی خود به کرمان نیمه شب ها مزار شهید را
زیارت میکردند?
?این قطعه خاک از هزاران کیلومتر و از شهرهای شمالی و غربی ایران زائر داشته و محال ممکن هست کسی دست خالی از سر قبر مبارک شهید عبدالمهدی مغفوری بلند بشه? ? اتفاقی عجیب: ?
پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای 4 پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند
خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
? ? ? ? ? ?
مادر خانم حاج عبدالمهدی میگفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم ? ? با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است. ? ? ?
? ? ? ? ? ?
وقتى پیکر مطهر شهید عبدالمهدى مغفورى را آوردند حال مساعدى نداشتم. نشسته بودم و گریه می کردم. در حزن و اندوه غوطه ور بودم که ناگهان صدایى شنیدم که می گفت: شهید قرآن می خواند.
یکى از روحانیون محل هم که آنجا بالاى سر جنازه بود قسم خورد که او هم تلاوت قرآن شهید را شنیده است. با خود گفتم خدایا این چه شهیدى است و نزد تو چه قرب و مقامى دارد که این کرامت را به او عنایت کرده اى که از جنازه اش پس از چند روز که شهید شده صداى تلاوت قرآن مى آید.
از جا بلند شدم که خودم هم از نزدیک این اعجاز را مشاهده کنم. وضو گرفتم بالاى سرش رفتم و روى او را کنار زدم. رنگش مثل مهتابى نور می داد و بوى عطر عجیبى از پیکرش به مشام مى رسید. وقتى گوشم را به صورت و دهانش نزدیک کردم، مثل کسى که برق به او وصل کرده باشند در جا خشکم زد. چون من هم از او تلاوت قرآن شنیدم. درست به خاطر دارم در همان لحظه که گوشم نزدیک دهان او بود شنیدم که این آیه را می خواند: اعطیناک الکوثر… پیشانى اش را بوسیدم و از کنار او برخاستم و وقتى به خانه بازگشتم از مشاهده این کرامت و مقامى که خدا به شهید عبدالمهدى داده بود دو رکعت نماز شکر بجا آوردم.
شب که بعضى از اهل محل براى عرض تسلیت به منزل ما آمدند، حاج آقا سیدکمال موسوى روحانى محل هم آمد. این قضیه را که از من شنید گفت: چند نفر دیگر هم شاهد تلاوت قرآن شهید بوده اند.
? ? ? ? ? ?
و من بیاختیار این جمله در ذهنم نقش میبندد که هان ای شهیدان.با خدا شبها چه گفتید؟ ? ?
جان علی با حضرت زهرا(ص) چه گفتید؟ ? ?
پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطرهای شگفت دارد: ? ?
وقتی میخواستیم او را که به برکت زندگی سراسر مجاهدهاش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد. وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم. ? ? ? ?
راوی:حجت الاسلام محمدحسین مغفوری،لشکر41 ثارالله
تا اینکه من دچار بیماری سختی شدم و پزشکان از بهبودی من قطع امید کردند یک روز حاج مهدی با یک دسته گل سرخ به عیادتم آمد وقتی نظر پزشکان را به او گفتم اشک در چشمانم حلقه زد پس لیوانی را برداشت آن را تا نیمه آب کرد و چیزی زیر لب خواند و به آب داخل لیوان دمید پارچه سبزی را از جیب پیراهنش درآورد و با آب لیوان خیس کرد و نم آن را بر لبان من کشید و درآخر زمزمه کرد به حق دختر سه سالهی حسین…
روز بعد در عالم رویا خودم را در صحنهی کربلا دیدم دختربچه ای سمتم آمد و من قمقمه ام را به او دادم او آن را گرفت و فقط لبهای خشکش را تر کرد و دوباره به سوی خیمهها رفت اما سواری دختر بچه را با سیلی زد هرچه تقلا کردم به کمکش بروم نتوانستم یکباره از خواب پریدم و از همان لحظه حالم خوب شد و بهبود یافتم.زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست،شادی روح تمامی شهدا صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
خدایا کمک کن
اگر در صف شهدا غایبیم،
در صف پیام رسانان راهشان
غایب نباشیم..
?????
✅ شادی روح جمیع شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ✅