بامهدی ادرکنی

  • خانه 

یکی از هفتاد و دو تن

15 مرداد 1404 توسط یاضامن آهو

#اربعین

#خاطره

▪️ یکی از هفتاد و دو تن

💠 در صف ایستاده بودم. از اخلاص و نوکری خادمان موکب‌ها تعریف می‌کردم. یک نفر از آخر صف بلند گفت «این‌ها وظیفه‌شونه که برا زائرهای امام حسین علیه‌السلام کار کنند، چون باباهاشون امام حسین علیه‌السلام را کشتند. این‌ها دارند جبران می‌کنند!»
تمام وجودم سراسر بهت و ناراحتی شد. از شدت ناراحتی فکرم کار نمی‌کرد و زبانم قفل شده بود تا این‌که صدایی آرامم کرد. یک نفر از میان جمعیت جواب داد؛ شاید هم پدرهای این‌ها همان هفتادودو تنی هستند که در رکاب آقا شهید شدند.

✍️ راوی: علیرضا حاج‌علی

📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیاده‌روی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس