بامهدی ادرکنی

? رمان آن مرد با باران می آید

آن مرد با باران می‌آید رمانی در حال و هوای انقلاب اسلامی و نوشته وجیهه سامانی است. داستان آن درباره حوادث و اتفاقات چهارماه پایانی انقلاب در سال 57 است؛ به طوری‌که روایت داستان از مهر سال 57 آغاز و تا 26 دی‌ماه که فرار شاه بوده به پایان می‌رسد.
این رمان نوجوانانه مخاطب را تحت تأثیر قرار می دهد؛ به گونه ای که ممکن است آن را در صحنه های مختلف داستان از مرز گریه تا اوج نشاط پیش ببرد. داستان از این نظر که نویسنده، روش تحمل و صبر در عین شور و نفی کناره‌گیری و انزوا را برای موفقیت و پیروزی و غلبه بر چالش‌های درونی آموزش می‌دهد بسیار مفید است.

#معرفی_کتاب

? ? ? ? ? ? ?

? زندان الرشید

#قسمت_چهل_و_چهارم

❇️خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر بهداروند

یکی از سربازان یک صندلی آورد و وسط اتاق گذاشت. بعد اشاره ای به سقف کرد. در سقف یک قلاب به جای پنکه و یک طناب ضخیم آویزان بود که صحنه اعدام را نشان می داد. نمی‌دانستم آنها می خواهند چه کنند. با خودم گفتم: «آیا آنها به همین راحتی در جلسه اول با پنج دقیقه بازجویی می خواهند مرا اعدام کنند؟ یعنی آنها به این سرعت کارشان تمام شد؟» بعد فکر کردم: «اگر اعدام شوم که خدا را شکر می کنم. چون راحت می شوم. اعدام بهتر از شکنجه است.»
چشم هایم را بستم و شهادتین را آرام آرام گفتم:
اشهد ان لا اله الا الله. اشهد ان محمدا رسول الله. اشهد ان علیا ولی الله.»
سربازی مرا روی صندلی نشاند. لحظات به سختی می‌گذشت. با خودم گفتم: «چقدر زود خوابم تعبیر شد! من مثل علی و حمید شهادت را می‌چشم.» آنها دست هایم را که از پشت بسته شده بود، به طناب ضخیمی، که از قلاب سقف آویزان شده بود، وصل کردند. با اشاره سرهنگ دوم، سرباز عراقی صندلی را از زیر پایم کشید. در یک آن احساس کردم از کوهی بلند افتادم. ناگهان دست‌هایم از عقب به طرف بالا کشیده شد و در همان لحظه اول، در اثر شدت فشار، کتف هایم از جا در آمد و صدایی مانند شکسته شدن استخوان های کتفم به گوش رسید. فریاد بلند و دردآلودی کشیدم..
صدای خنده سرهنگ به آسمان رفت. یکی از آن دو نگاهم کرد و گفت: «خب، چطوری؟ باز هم دروغ می گویی؟» شاید سی ثانیه طول نکشید که بیهوش شدم. آن روزها به علت گرسنگی و اضطراب وزن بدنم کم شده بود. فکر می کنم هفتاد کیلو شده بودم.

❇️شیخ رجبعلی خیاط:

? مقدس ها همه ی کارشان خوب است. فقط «مَنِ» خود را با خدا باید عوض کنند.

?کیمیای محبت، ص 171

#پند_علما

? ? ? ? ? ?

⇝✿• ? •❀°✵﷽✵°❀• ? •✿⇜

? ? هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه
از ابتـدای قـــرآن

#ســوره‌اعــراف

#صفحـه174

❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋

✨مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُ ۚ وَ یَذَرُهُمْ
فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ{186}

هر که را خداوند به خاطر فسق و اعمالش
گمراه کند براى او هیچ هدایتگرى نیست
و آنان را در سرکشى و طغیانشان رها مى‌کند
تا سرگردان شوند(186)

❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋

◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯

⓵ سزاى کسانى که به هشدارهاى انبیاء
گوش نمى‌دهند و به گفته‌هاى آنان نمى‌اندیشند
این است که گرفتار قهر الهى شده
و به حال خود رها شوند
«فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ‌ .. وَ یَذَرُهُمْ‌»

⓶ اضلال، کار خداست ولى زمینه ساز آن
نیّت و عمل خود انسان است
که سبب مى‌شود قلب او زنگ بگیرد
و هدایت الهى را نپذیرد «یُضْلِلِ اللَّهُ»
آیات دیگرى نیز این حقیقت را بیان مى‌کند
از جمله: «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» «1»
↲سوره بقره، آیه 26

و «بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»
↲سوره مطفّفین، آیه 14

⓷ طغیان و سرکشى مردم اجبارى نیست
و گمراهى انسان‌ها نتیجه انتخاب
خود آنان است «طُغْیانِهِمْ»

⓸ طاغوت‌ها سرگردانند
«فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»

⓹ اگر هدایت الهى نباشد
گمراهى و سرگردانى انسان مستمر
و ادامه دار است «یَعْمَهُونَ»

? تفسیر نور

°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

?↶ درس اخلاق ↷?

▫️هر کس در این دنیا کور است▫️
در آخرت هم کور است

✸ یک روایت هست که من به بعضی‌ها
گفته‌ام که این روایت را یک کتاب بکنید
که امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
« نَحْنُ اَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ »
← ریشه همه خیرها ما هستیم
« وَ اَعْداءَنا اَصْلُ کَلِّ شَرٍّ »
← دشمنان ما ریشه تمامی شرها هستند

✸ خیلی حدیث عجیبی است
یک عالمی این را یک کتاب بکند
تمام خیراتی که از صدر اسلام از اهل بیت
علیهم‌السلام و از علمای اسلام بوده
خدماتی که علمای شیعه به اسلام کرده‌اند
همه را بنویسد و خیانتی که دشمنان اهل بیت
«بن لادن‌ها» «ملاعمرها» و «بن بازها» کرده‌اند
را بنویسد

✸ «بن باز» را من دیده بودم او کور و
خیلی بدترکیب بود در مکه صف اول جماعت
می‌نشست و به امام مسجدالحرام اقتدا می‌کرد
یک روز یکی از علمای شیعه در کنفرانسی
در مکه بوده که این «بن باز» هم در آنجا بوده
بن باز وقتی می‌فهمد که این یکی از علمای
شیعه است یک نیشی می‌زند و می‌گوید:
شما رافضی‌ها قرآن را تأویل می‌کنید!

✸ چون ما آیات قرآن را تأویل می‌کنیم
مثلاً آیه «وَکُلِّ شَیْء ٍ أحْصَیناهُ فِی اِمامٍ مُبینٍ»
ترجمه‌اش این است که اعمال ما در لوح
محفوظ است

اما امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند:

نه! آن امام مبین که در قرآن آمده است
ما خانواده هستیم تمامی علم‌ها پیش ماست

آنها این تأویل‌ها را قبول ندارند
به همین خاطر هم نیش زد
آن عالم هم بازاری بود زرنگ بود‌ گفت:
یک آیه در قرآن است که دلالت می‌کند
بر اینکه شما جهنمی هستید

بن باز چشمش را خیره کرد و گفت: چه آیه‌ای؟

✸ این عالم شیعه گفت:
این آیه که خداوند می‌فرماید:
«وَ مَنْ کانَ فِی هذهِ اَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ
أَعْمَی وَ أَضَلُّ سَبیلاً»
سوره اسراء، آیه 12
← هر کسی که در دنیا کور است
در آخرت هم کور است
نه اینکه بن باز کور بود، بن باز ناراحت شد
و گفت: مقصود این کوری چشم نیست
مقصود کوری دل است

✸ عالم شیعه مچ او را گرفت و گفت:
تأویل یعنی همین است که شما کردید
شما می‌گویی که به ظاهر قرآن عمل می‌کنیم
اگر بخواهیم به ظاهر آیه بگیریم
شما اهل جهنم هستید، چون که ظاهر آیه
می‌گوید هر کس در این دنیا کور است
در آخرت هم کور است «وَ أَضَلَّ سَبیلاً»
پس شما اهل جهنم هستید

✸ و این گونه او را محکوم کرد
و با این حرف او را ساکت کرد
ولی آنها که زیر بار نمی‌روند

«اَلْحَمْدَ للهِ الَّذیٖ جَعَلَنیٖ مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ
بِوِلایَةِ اَمیرِالْمُؤْمِنیٖنَ وَالْاَئِمَّةَ الْمَعْصُومیٖن
عَلَیْهمُ السَّلام»

✍ منبع:
?کتاب بدیع‌الحکمة حکمت23
از مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)

°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــ