#قدرشناسی
27 آبان 1400 توسط یاضامن آهو
#زندگی_به_سبک_شهدا ? قدرشناسی یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس ها و ظرف ها. همینطور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده؛ گفتم:"اینجا چیکار می کنی؟ مگه فردا امتحان نداری؟” دو زانو… بیشتر »