بامهدی ادرکنی

  • خانه 

#حکایت

04 مهر 1400 توسط یاضامن آهو

?#حکایت

?جود و کرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها
روزی میهمانی برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسید. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: ای فاطمه، آیا طعامی برای میهمان خدمت شما می‌باشد؟

عرض کرد: فقط قرص نانی موجود است که آن هم سهم دخترم زینب می‌باشد.

زینب سلام‌الله‌علیها بیدار بود، عرض کرد: ای مادر، نان مرا برای میهمان ببرید، من صبر می‌کنم. طفلی که در آن وقت، که چهار یا پنج سال بیشتر نداشته، این، جود و کرم او باشد، دیگر چگونه کسی می‌تواند به عظمت آن بانوی عظمی پی ببرد؟ زنی که هستیِ خود را در راه خدا بذل نماید و فرزندانِ از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنماید و یا از آنها بگذرد، بایستی در نهایت جود بوده باشد.
?۲۰۰داستان از فضائل، مصائب و کرامات حضرت زینب سلام الله علیها، عباس عزیزی 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: حکایت

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس