حکایت
? #حکایت
? از دست دادن فیوضات معنوی
نقل است که : مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط رضواناللهعلیه با عدهای به کربلا مشرف شده بودند. در میان آنان یک زن و شوهری بودند.
یک روز که از حرم پس از انجام زیارت بیرون آمده و بر میگشتند، این زن و شوهر با فاصلهی قابل ملاحظهای از شیخ و در پشت سر ایشان راه میرفتند… در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها میشود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزار دهنده به وی میگوید.
هنگامی که همه وارد منزل و آن محل استراحت میشوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد (به اصطلاح) زیارت قبولی میگوید؛ به آن خانم که میرسد، میفرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین!
آن خانم میگوید: ای آقا! چطور؟! من این همه راه آمدهام کربلا؛ مگر من چکار کرده ام؟!
فرمود: از حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!
یعنی همه نور معنوی و فیوضاتی که از زیارت کسب کرده بودی، با این عملت از بین بردی!
?نکتهها از گفتهها، گزیدهای از سخنرانیهای استاد فاطمی نیا
? ? ? ?