بامهدی ادرکنی

  • خانه 

خاطره‌ای از سفر به خانه خدا

14 خرداد 1404 توسط یاضامن آهو

#حج

#خاطره

خاطره‌ای از سفر به خانه خدا

▪️ قریبی در لباس غریب

✍️ آن‌همه غربت بقیع دلم را به تنگ آورد که ناگاه دعای فرج بر زبانم جاری شد. گوشه‌ای نشستم و زمزمه کردم و اشک ریختم. نفهمیدم شرطه قرمزپوش، کی بالای سرم حاضر شد. گفت: آقا! وقت رفتنه. زود اشک‌هایم را پاک کردم تا شرطه نبیند و دل‌شاد نشود، ولی انگار دید. لبخند مهربانی رو لب‌هایش نشست و گفت «خودت‌رو ناراحت نکن. من هم مثل تو شیعه امیرالمؤمنین هستم. نصر و فرج نزدیک است ان‌شاءالله! فقط زود باش…» اگرچه با ناباوری، ولی او را در آغوش گرفتم و شانه‌هایش را بوسیدم.

📗 انتخابی از کتاب «ناودان طلا» از مجموعه کتاب‌های دانشجویی پرسمان

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس