بامهدی ادرکنی

  • خانه 

#داستان

27 شهریور 1400 توسط یاضامن آهو

✿‍✵✰ هـر شــ?ــب یـک ✰✵✿‍

           داســتــان مـعـنــوی

✧✾════✾✰✾════✾✧
جسد عالمی که بعد از ۹۰۰ سال سالم بود!
باغ مستوفی در اطراف شهر ری یكی از باغاتی بود كه در آنجا زراعت می‌كردند اتفاقاً سیل عظیمی آمد و تمامی اراضی مزروعی را آب فرا گرفت و بسیاری از مكان‌ها را تخریب نمود
بر اثر آب باران حفره و شكافی عمیق در باغ مستوفی نیز پدید آمد هنگامی كه به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند سردابی ظاهر شد كه آب قسمتی از آن را تخریب كرده بود
وقتی كه برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند جسدی را مشاهده كردند كه تمام اعضای بدن آن سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچ گونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد
و با صورتی نیكو آرمیده بود و هنوز اثر خضاب كردن بر ناخن‌هایش مشهود بود و ناخن‌های یک دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود و محاسن شریفش روی سینه‌اش ‍ریخته بود و بدن چنان سالم و تازه بود كه چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده است و فقط رشته‌های نخ پوسیده كفن كه از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاک ریخته بود!
این خبر در شهر ری و تهران به سرعت دهان به دهان گشت و مردم فوراً به سلطان وقت اطلاع دادند
به دستور سلطان سریعاً گروهی از علماء و افراد سرشناس و صاحب نفوذ كه در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی و مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه حكیم گرانمایه آن روزگار و مرحوم آیة الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی حضور داشتند انتخاب و برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا كردند و وارد سرداب شدند و پس از تائید اصل قضیه برای شناسایی جسد شروع به تفحص و جستجو نمودند
با تفحص و بررسی‌های انجام شده در سرداب متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند كه بر روی آن چنین نوشته شده است:

«هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی»
پس از بررسی‌های كامل و پیدا شدن این سنگ نوشته و تائید علما و امینان مردم در صحت و شناسایی جسد مطهر شیخ صدوق جای هیچ گونه تردیدی باقی نماند
و لذا دستور دادند سرداب را بازسازی كنند و در آن را بستند و حفره پدید آمده را نیز مرمت كردند و بنایی مناسب بر آن ساختند و به بهترین وجه تزئین و آئینه كاری نمودند
مرحوم آیة الله مرعشی نجفی كلامی را نیز در ادامه بیان می‌دارند كه: مرحوم پدرم علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند:

من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم كه تقریباً پس از نهصد سال كه از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد دست ایشان بسیار نرم و لطیف بود
آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند
?من لا یحضره الفقیه

?روضات ‏الجنات خوانساری

°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: داستان

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

بامهدی ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس