#داستان
✿✵✰ هـر شــ?ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
در میان یاران پیامبر اکرم ﷺ جوانی بود
که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت
و کسی احتمال گناه دربارهاش نمیداد
روزها در مسجد و بازار همراه مسلمانان بود
ولی شبها به خانههای مردم دستبرد میزد
یک بار هنگامی که روز بود خانهای را در
نظر گرفتو چون تاریکی شب همه جا را
فرا گرفت از دیوار خانه بالا رفت
از روی دیوار به درون خانه نگریست
خانهای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها
در آن خانه به سر میبرد شوهرش از دنیا
رفته بود و خویشاوندی نداشت
او، به تنهائی در آن خانه میزیست
و بخشی از وقت خود را به نماز شب
و عبادت میگذراند
دزد جوان با مشاهده جمال و زیبائی زن
به فکر گناه افتاد پیش خود گفت:
امشب شب مراد است
بهرهای از مال و ثروت
و بهرهای از لذت و شهوت!
سپس لختی اندیشید ناگهان نوری الهی
به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به
نور هدایت افروخت با خود گفت:
به فرض مال این زن را بردم و دامن عفتش
را نیز لکه دار کردم پس از مدتی میمیرم
و به دادگاه الهی خوانده میشوم
در آنجا جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!
از عمل خود پشیمان شد از دیوار به زیر آمد
و خجلت زده به خانه خویش بازگشت
صبح روز بعد به مسجد آمد و به جمع
یاران رسول خدا ﷺ پیوست
در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد
و به پیامبر گفت: ای رسول خدا
زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت
شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم
شب گذشته سایهای روی دیوار خانهام دیدم
احتمال میدهم دزد بوده بسیار ترسیدم
و تا صبح نخوابیدم
از شما میخواهم مرا شوهر دهید
چیزی نمیخواهم زیرا از مال دنیا بینیازم
پیامبر ﷺ نگاهی به حاضران انداخت
در میان آن جمع نظر محبتآمیزی به دزد
جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند
سپس از او پرسید: ازدواج کردهای؟
– نه!
– حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟
– اختیار با شماست
پیامبر اکرم ﷺ زن را به ازدواج وی درآورد
و فرمود: برخیز و با همسرت به خانه برو
جوان پرهیزکار برخاست
و همراه زن به خانهاش رفت
و برای شکرگزاری به درگاه خدا
سخت مشغول نماز و عبادت شد
زن که از کار شوهر جوانش سخت
شگفت زده بود از او پرسید:
این همه عبادت برای چیست؟!
جوان پاسخ داد:
ای همسر باوفا عبادت من سببی دارد
من همان دزدی هستم که دیشب به خانهات
آمدم ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم
عفت تو خودداری کردم
و خدا به خاطر پرهیزکاری و توبه من
از راه حلال تو را با این خانه و اسباب
به من عطا نمود
به شکرانه این عنایت آیا نباید سخت
در عبادت او بکوشم؟!
زن لبخندی زد و گفت: آری
نماز بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری
به درگاه خداوند است
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ