شهید
🌹 شهید حمید ایرانمنش
✔️من و حمید به کمترین چیزها راضی بودیم ؛ به همین خاطر بود که خریدمان ، از یک دست آینه شمعدان و حلقه ازدواج فراتر نرفت !
برای مراسم ، پیشنهاد کردم غذا طبق رسم معمول تهیه شود که به شدت مخالفت کرد ! گفت : « چه کسی را گول میزنیم ، خودمان یا دیگران را ؟ اگـر قـرار است مجلسـمان را اینطور بگیریم ، پس چرا خریدمان را آنقدر ساده گرفتیم ؟! مطمئن باش این جـور بریـز و بپاش ها اسراف است و خدا راضی نیست .
تو هم از من نخواه که بر خلاف خواسـت خـدا با اینکه برای مراسم ، استاندار ، حاکم شرع و جمعی از متمولین کرمان آمده بودند ، نظرش تغییری نکرد و همان شام ساده ای که تهیه شده بود را بهشان داد !
حمید می گفت : « شجاعت فقط تو جنگیدن و این چیزها نیست ؛ شجاعت یعنی همین که بتوانی کار درستی را که خلاف رسم و رسوم بـه غلـط جا افتاده است ، انجام بدهی »
📚 چریک ، ص 35 و 36